Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
wild animals
حیواناتوحشی
Other Matches
animals
حیوان
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
animals
حس و حرکت
animals
مربوط به روح وجان یا اراده
animals
حیوانی جانوری
animals
جانور
to animals
ساکن زمین
lacustrine animals
دورهای که روی دریاچه هاخانه می ساختند
animals kingdom
مولودحیوانی
buggery with animals
جماع با حیوانات
buggery with animals
وطی بهائم
To kI'll animals for food .
جانوران را برای غذا کشتن
stray animals
حیوانات ضاله
option of animals
خیار حیوان
animals kingdom
جهان جانوران
domestic animals
حیوانات اهلی
pack animals
حیوان باربر
pack animals
چهارپا
to live like animals
[in a place]
مانند حیوان زندگی کردن
[اصطلاح تحقیر کننده ]
animals not ritually slaughtered
میته
to live like animals
[in a place]
در شرایط مسکنی خیلی بد زندگی کردن
[اصطلاح تحقیر کننده ]
They didnt slaughter any animals yesterday .
دیروز کشتار نکردند
wild about
شیفته
wild about
دیوانه
wild
خود رو شیفته و دیوانه
wild
ریسکی
wild
جنگلی
wild
ماجراجویانه
wild
وحشی
wild a
گورخر خردشتی
wild rue
سداب کوهی اسپند
wild oat
جو دو سر
wild rye
الیم
wild rocket
کک کوج
wild rice
برنج وحشی
wild rape
اهوری تخم خردل
wild pigeon
کبوتر چاهی کفتر چاهی
wild parsmip
شقاقل مصری
wild parsley
انواع هویج وحشی
wild pansy
بنفشه فرنگی
wild pansy
بنفشه سه رنگ
wild or bohemian
زیتون بری
wild shot
تیر پراکنده
wild shot
تیر بی هدف
Wild West
ایالتهای غربی
wild garlic
والک کوهی
wild garlic
پیاز خرسی
wild garlic
سیرخرس
run wild
<idiom>
غیرقابل کنترل
Wild West
غرب وحشی
wild mustard
خردل بری ایهقان
wild marjoram
اویشن شیرازی گلپر
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
wild beast
دد وحش
wild basil
ضمیران
wild ass
گورخر
wild and woolly
ژولیده پشمالو
wild and woolly
درهم ریخته
wild and woolly
کثیف
run wild
خودروبودن
run wild
بی بند و بار بودن
to drive wild
دیوانه کردن
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
wild boar
گرازوحشی
wild bryony
پنجه کلاغ
wild land
صحرا بیابان
wild goat
بزکوهی تکه
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild flax
کتان
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
wild oat
جوپیغمبری اصل
wild land
زمین بایر و لم یزرع
wild rocket oil
روغن منداب
wild-goose chases
تلاش بیهوده
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
wild-goose chase
تلاش بیهوده
wild goose chase
تلاش بیهوده
wild card character
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
gum of wild almond
زدو
gum of wild almond
زد
to sow one's wild oats
چل چلی خودرا کردن
to sow one's wild oats
جولان خودرادادن
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
wild oriental a tree
ارژن
wild thymeŠmother of thyme
سیسنبر
gum of wild almond
ازدو
to goon a wild goose chase
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com