English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (8 milliseconds)
English Persian
wild ass گورخر
Search result with all words
wild وحشی
wild جنگلی
wild خود رو شیفته و دیوانه
wild ریسکی
wild ماجراجویانه
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
wild goose chase تلاش بیهوده
wild-goose chase تلاش بیهوده
wild-goose chases تلاش بیهوده
wild rocket oil روغن منداب
to drive wild دیوانه کردن
gum of wild almond زدو
gum of wild almond زد
gum of wild almond ازدو
wild thymeŠmother of thyme سیسنبر
run wild بی بند و بار بودن
run wild خودروبودن
to goon a wild goose chase درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
to sow one's wild oats جولان خودرادادن
to sow one's wild oats چل چلی خودرا کردن
wild a گورخر خردشتی
wild about دیوانه
wild about شیفته
wild and woolly کثیف
wild and woolly درهم ریخته
wild and woolly ژولیده پشمالو
wild basil ضمیران
wild beast دد وحش
wild beasts جانوران وحشی وحوش
wild boar گرازوحشی
wild bryony پنجه کلاغ
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
wild cat بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
wild eyed دارای چشمان وحشی وخیره
wild flax کتان
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild goat بزکوهی تکه
wild land زمین بایر و لم یزرع
wild land صحرا بیابان
wild marjoram اویشن شیرازی گلپر
wild mustard خردل بری ایهقان
wild oat جو دو سر
wild oat جوپیغمبری اصل
wild or bohemian زیتون بری
wild oriental a tree ارژن
wild pansy بنفشه سه رنگ
wild pansy بنفشه فرنگی
wild parsley انواع هویج وحشی
wild parsmip شقاقل مصری
wild pigeon کبوتر چاهی کفتر چاهی
wild rape اهوری تخم خردل
wild rice برنج وحشی
wild rocket کک کوج
wild rue سداب کوهی اسپند
wild rye الیم
wild shot تیر پراکنده
wild shot تیر بی هدف
Wild West ایالتهای غربی
Wild West غرب وحشی
wild animals حیواناتوحشی
run wild <idiom> غیرقابل کنترل
wild goose chase <idiom> ناامیدانه جستجو کردن
wild garlic سیرخرس
wild garlic پیاز خرسی
wild garlic والک کوهی
to have the wild stag's foot <idiom> در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com