Dictiornary-Farsi | wild garlic | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 84 (7 milliseconds)

English	Persian
wild garlic	سیرخرس
wild garlic	پیاز خرسی
wild garlic	والک کوهی


Other Matches

garlic	سیر
bear's garlic	والک کوهی
garlic press	سیرخودکن
wood garlic	والک کوهی
bear's garlic	پیاز خرسی
wood garlic	پیاز خرسی
bear's garlic	سیرخرس
wood garlic	سیرخرس
hedge garlic	یکجورخردل بیابانی که بوی سیرمیدهدودرطب انرابکارمیبرند
garlic oil	روغن سیر
garlic salt	سیر نمک
garlic salt	سیر و نمک
broad-leaved garlic	سیرخرس
broad-leaved garlic	پیاز خرسی
broad-leaved garlic	والک کوهی
wild	وحشی
wild a	گورخر خردشتی
wild about	شیفته
wild about	دیوانه
wild	ماجراجویانه
wild	ریسکی
wild	خود رو شیفته و دیوانه
wild	جنگلی
Naples/Neapolitan/daffodil/white/wood garlic	سیر ناپل
wild beast	دد وحش
wild beasts	جانوران وحشی وحوش
wild boar	گرازوحشی
wild bryony	پنجه کلاغ
wild cat	بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
wild cord	تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
wild eyed	دارای چشمان وحشی وخیره
wild basil	ضمیران
wild ass	گورخر
wild and woolly	ژولیده پشمالو
wild and woolly	درهم ریخته
wild and woolly	کثیف
wild flax	کتان
run wild	خودروبودن
run wild	بی بند و بار بودن
to drive wild	دیوانه کردن
wild rape	اهوری تخم خردل
wild card	روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
wild mustard	خردل بری ایهقان
wild rocket	کک کوج
wild rice	برنج وحشی
wild marjoram	اویشن شیرازی گلپر
wild pigeon	کبوتر چاهی کفتر چاهی
wild parsmip	شقاقل مصری
wild parsley	انواع هویج وحشی
wild pansy	بنفشه فرنگی
wild oat	جوپیغمبری اصل
wild pansy	بنفشه سه رنگ
wild or bohemian	زیتون بری
wild oat	جو دو سر
wild rue	سداب کوهی اسپند
wild rye	الیم
wild land	صحرا بیابان
run wild <idiom>	غیرقابل کنترل
wild land	زمین بایر و لم یزرع
Wild West	غرب وحشی
Wild West	ایالتهای غربی
wild goat	بزکوهی تکه
wild fowl	مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild shot	تیر بی هدف
wild shot	تیر پراکنده
wild animals	حیواناتوحشی
gum of wild almond	زدو
wild card character	نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
wild oriental a tree	ارژن
wild goose chase	تلاش بیهوده
to have the wild stag's foot <idiom>	در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
wild goose chase <idiom>	ناامیدانه جستجو کردن
wild-goose chase	تلاش بیهوده
to sow one's wild oats	چل چلی خودرا کردن
to sow one's wild oats	جولان خودرادادن
wild thymeŠmother of thyme	سیسنبر
gum of wild almond	ازدو
gum of wild almond	زد
wild rocket oil	روغن منداب
wild-goose chases	تلاش بیهوده
to goon a wild goose chase	درپی کارغیرعملی یامحال رفتن