Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 134 (7 milliseconds)
English	Persian
wild goose chase	تلاش بیهوده
wild goose chase <idiom>	ناامیدانه جستجو کردن
Search result with all words
wild-goose chase	تلاش بیهوده
to goon a wild goose chase	درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
Other Matches
wild-goose chases	تلاش بیهوده
chase	واداربه فرارکردن
chase	تغییر دادن توپ زن به علت عدم موفقیت او
chase	گردن توپ
chase	پایه چرخش
chase	دنبال کردن شکار کردن
chase	مسابقه
chase	تعقیب
chase	راندن واخراج کردن
chase	شکار
chase	دنبال کردن
chase	تعقیب کردن
To chase ( follow) some one .	عقب کسی افتادن
give chase	دنبال کردن
give chase <idiom>	تعقیب چیزی یا کسی
to give chase	دنبال کردن
to bein chase anything	درتعقیب چیزی بودن
car chase	تعقیبو گریز با اتومبیل
stern chase	تعاقب کشتی فراری
To follow ( trail, chase) someone.	پی کسی افتادن
lead a merry chase <idiom>	اجبار شخص به کارسخت
goose	اتو کردن هیس
goose	غاز
goose	علامت سکوت
goose	اتو
goose	مثل غاز یاگردن دراز حمله ور شدن وغدغد کردن
goose	به کفل کسی سقلمه زدن
goose	قاز
goose	گوشت غاز
goose	ساده لوح واحمق
goose	سیخ زدن به شخص
goose	ماده غاز
goose neck	زانویی
goose neck	زانو
goose flesh	یا ترس
goose pimples	gooseflesh
goose flesh	ترکیدگی پوست بدن در اثرسرما
goose skin	ترکیدگی پوست ازسرمایابیم
goose step	قدم اهسته
goose step	رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
cook one's goose <idiom>	شانس کسی رااز اوگرفتن
goose-stepped	قدم اهسته
goose step	پا دادن
ember goose	غواص
goose-step	رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-stepping	قدم اهسته
goose-stepping	رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-steps	قدم اهسته
cook one's goose <idiom>	نقش بر آب کردن
goose-steps	رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
bernicle goose	سرخاب
goose grass	علف ماست
goose grass	رشدوک
goose grass	گورکک
snow goose	غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
goose-step	قدم اهسته
ember goose	اسفرود بیدم
goose-stepped	رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
mother goose stakes	مسابقه کره مادیانهای سه ساله
be unable to say boo to a goose	کمرو
be unable to say boo to a goose	بزدل
be unable to say boo to a goose	بسیار ترسو
to goose [American E] the engine	موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
wild about	شیفته
wild about	دیوانه
wild a	گورخر خردشتی
wild	ماجراجویانه
wild	وحشی
wild	جنگلی
wild	خود رو شیفته و دیوانه
wild	ریسکی
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !	آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
kill the goose that layed the golden egg <idiom>	از بین بردن چیز با ارزش
to drive wild	دیوانه کردن
run wild	بی بند و بار بودن
wild animals	حیواناتوحشی
Wild West	غرب وحشی
Wild West	ایالتهای غربی
wild shot	تیر بی هدف
wild shot	تیر پراکنده
run wild	خودروبودن
wild rue	سداب کوهی اسپند
wild rocket	کک کوج
wild rye	الیم
run wild <idiom>	غیرقابل کنترل
wild garlic	والک کوهی
wild garlic	پیاز خرسی
wild garlic	سیرخرس
wild card	روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
wild rice	برنج وحشی
wild rape	اهوری تخم خردل
wild pigeon	کبوتر چاهی کفتر چاهی
wild fowl	مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild flax	کتان
wild eyed	دارای چشمان وحشی وخیره
wild cord	تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
wild cat	بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
wild bryony	پنجه کلاغ
wild boar	گرازوحشی
wild beasts	جانوران وحشی وحوش
wild beast	دد وحش
wild basil	ضمیران
wild ass	گورخر
wild and woolly	ژولیده پشمالو
wild and woolly	درهم ریخته
wild and woolly	کثیف
wild goat	بزکوهی تکه
wild land	صحرا بیابان
wild land	زمین بایر و لم یزرع
wild parsmip	شقاقل مصری
wild parsley	انواع هویج وحشی
wild pansy	بنفشه فرنگی
wild pansy	بنفشه سه رنگ
wild or bohemian	زیتون بری
wild oat	جوپیغمبری اصل
wild oat	جو دو سر
wild mustard	خردل بری ایهقان
wild marjoram	اویشن شیرازی گلپر
wild card character	نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
to sow one's wild oats	جولان خودرادادن
to have the wild stag's foot <idiom>	در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
wild rocket oil	روغن منداب
gum of wild almond	زدو
gum of wild almond	زد
wild oriental a tree	ارژن
gum of wild almond	ازدو
wild thymeŠmother of thyme	سیسنبر
to sow one's wild oats	چل چلی خودرا کردن
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards .	یک بام ودو هوانمی شود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com