Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
wild mustard
خردل بری ایهقان
Other Matches
mustard
درخت خردل
mustard
خردل
mustard pot
خردل دان
nitrogen mustard
گاز خردل
distilled mustard
گاز خردل
distilled mustard
عامل خردلی
french mustard
خردل با سرکه
mustard seed
دانه خردل
mustard plaster
مشمع خردل
mustard poultice
ضماد خردل
hedge mustard
قدومه
nitrogen mustard
گاز کشنده خردل
mustard oil
روغن خردل
cut the mustard
<idiom>
به حد استاندارد لازم رسیدن
mustard color
رنگ خردلی
mustard seed
تخم خردل
mustard gas
گاز خردل
mustard gasses
گاز خردل
hedge mustard
قدومه شیرازی تودری
simulated mustard
گاز خردل مصنوعی یا گازخردل اموزشی
mustard plster
مشمع خردل
section of a silique: mustard
قسمتهایمختلفخردل
wild
وحشی
wild a
گورخر خردشتی
wild about
دیوانه
wild about
شیفته
wild
جنگلی
wild
خود رو شیفته و دیوانه
wild
ریسکی
wild
ماجراجویانه
wild garlic
سیرخرس
wild rue
سداب کوهی اسپند
wild rocket
کک کوج
wild rice
برنج وحشی
wild rape
اهوری تخم خردل
wild pigeon
کبوتر چاهی کفتر چاهی
wild parsmip
شقاقل مصری
wild parsley
انواع هویج وحشی
wild pansy
بنفشه فرنگی
wild pansy
بنفشه سه رنگ
wild or bohemian
زیتون بری
wild oat
جوپیغمبری اصل
wild oat
جو دو سر
wild rye
الیم
wild shot
تیر پراکنده
wild shot
تیر بی هدف
wild garlic
پیاز خرسی
wild garlic
والک کوهی
run wild
<idiom>
غیرقابل کنترل
wild animals
حیواناتوحشی
Wild West
غرب وحشی
Wild West
ایالتهای غربی
wild marjoram
اویشن شیرازی گلپر
wild land
صحرا بیابان
wild beast
دد وحش
wild basil
ضمیران
wild ass
گورخر
wild and woolly
ژولیده پشمالو
wild and woolly
درهم ریخته
wild and woolly
کثیف
run wild
خودروبودن
run wild
بی بند و بار بودن
to drive wild
دیوانه کردن
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
wild boar
گرازوحشی
wild land
زمین بایر و لم یزرع
wild flax
کتان
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
wild goat
بزکوهی تکه
wild bryony
پنجه کلاغ
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild rocket oil
روغن منداب
wild-goose chase
تلاش بیهوده
wild goose chase
تلاش بیهوده
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
to sow one's wild oats
جولان خودرادادن
gum of wild almond
زدو
gum of wild almond
زد
gum of wild almond
ازدو
wild-goose chases
تلاش بیهوده
wild thymeŠmother of thyme
سیسنبر
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
wild oriental a tree
ارژن
wild card character
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
to sow one's wild oats
چل چلی خودرا کردن
to goon a wild goose chase
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com