Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
English
Persian
wild pigeon
کبوتر چاهی کفتر چاهی
Other Matches
pigeon
کبوتر
f.pigeon
کبوترچتری
Put the cat among the pigeon
ولوله راه انداختن
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
ساده وگول خور
pigeon
ترسو
pigeon
دخترجوان
pigeon
محبوبه
pigeon house
لانه کبوتر
pigeon house
کبوتر خان
pigeon hawk
شاهین کوچک امریکایی
pigeon fancier
کبوترباز
pigeon fancier
کفترباز
pigeon breasted
دارای قوز سینه
pigeon breast
برامدگی جناغ سینه
pigeon breast
سینه کفتری
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
pigeon house
برج کبوتر
pigeon livered
بی کینه
pigeon livered
نرم
wood pigeon
کبوتر جنگلی
to pluck a pigeon
گوش ادم ساده لوحی رابریدن
rock pigeon
کبوتر کوهی
pigeon toed
دارای پنجه خمیده بداخل
pigeon toed
دارای پنجه برگشته
pigeon racing
مسابقه کبوترها
pigeon pea
لوبیای سودانی
pigeon pair
پسر ودختر دوقولو
pigeon milk
خوراک نیمه هضم شدهای که کبوترازچینه دان خوددراورده بجوجههای خودمیدهد
pigeon livered
ملایم
pigeon pair
پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند
pigeon-hole
لانه کبوتر
homing pigeon
کبوتر خانگی
pigeon hole
خانه
pigeon hole
لانه کبوتر
carrier pigeon
کبوتر قاصد
carrier pigeon
کبوتر نامه بر
pigeon hearted
ترسو
pigeon hearted
بزدل
pigeon hole
کاغذدان
homing pigeon
کبوتر جلد
homing pigeon
بازگشت کبوتر
pigeon-hole
خانه
pigeon-hole
کاغذدان
pigeon-holes
لانه کبوتر
pigeon-holes
خانه
pigeon-holes
کاغذدان
fan tailed pigeon
کبوتر یا کفتر چتری
wild
ریسکی
wild
وحشی
wild a
گورخر خردشتی
wild about
دیوانه
wild about
شیفته
wild
ماجراجویانه
wild
خود رو شیفته و دیوانه
wild
جنگلی
wild parsmip
شقاقل مصری
wild marjoram
اویشن شیرازی گلپر
wild pansy
بنفشه سه رنگ
wild rye
الیم
wild rue
سداب کوهی اسپند
wild or bohemian
زیتون بری
wild rocket
کک کوج
wild rice
برنج وحشی
wild rape
اهوری تخم خردل
wild mustard
خردل بری ایهقان
wild oat
جوپیغمبری اصل
wild oat
جو دو سر
wild parsley
انواع هویج وحشی
wild shot
تیر پراکنده
wild shot
تیر بی هدف
wild garlic
والک کوهی
wild garlic
پیاز خرسی
wild pansy
بنفشه فرنگی
wild garlic
سیرخرس
run wild
<idiom>
غیرقابل کنترل
wild animals
حیواناتوحشی
Wild West
غرب وحشی
Wild West
ایالتهای غربی
wild land
صحرا بیابان
wild basil
ضمیران
wild ass
گورخر
wild and woolly
ژولیده پشمالو
wild and woolly
درهم ریخته
wild and woolly
کثیف
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
wild bryony
پنجه کلاغ
run wild
خودروبودن
run wild
بی بند و بار بودن
to drive wild
دیوانه کردن
wild beast
دد وحش
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
wild boar
گرازوحشی
wild land
زمین بایر و لم یزرع
wild goat
بزکوهی تکه
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild flax
کتان
wild rocket oil
روغن منداب
wild-goose chases
تلاش بیهوده
wild-goose chase
تلاش بیهوده
wild goose chase
تلاش بیهوده
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
gum of wild almond
زدو
gum of wild almond
زد
gum of wild almond
ازدو
wild card character
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
wild oriental a tree
ارژن
to sow one's wild oats
جولان خودرادادن
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
wild thymeŠmother of thyme
سیسنبر
to sow one's wild oats
چل چلی خودرا کردن
to goon a wild goose chase
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com