| Total search result: 201 (67 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| Paintbrush/Paint     | 
		windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| VRAM     | 
		حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی   | 
		
	
		
		| check plot     | 
		یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود   | 
		
	
		
		image       | 
		[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]   | 
		
	
		
		images       | 
		[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]   | 
		
	
		
		images       | 
		تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص   | 
		
	
		
		image       | 
		تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص   | 
		
	
		
		| wysiwyg     | 
		You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند   | 
		
	
		
		| recall     | 
		برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش   | 
		
	
		
		| recalls     | 
		برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش   | 
		
	
		
		| recalled     | 
		برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش   | 
		
	
		
		| adobe type manager     | 
		استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است   | 
		
	
		
		| seconds     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| seconding     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| seconded     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| second     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| capacity cost     | 
		هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت   | 
		
	
		
		| insert mode     | 
		حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها   | 
		
	
		
		| texts     | 
		امکاناتی برای ویرایش متن , تغییر , درج و حذف   | 
		
	
		
		| text     | 
		امکاناتی برای ویرایش متن , تغییر , درج و حذف   | 
		
	
		
		| undo     | 
		برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش   | 
		
	
		
		| undoes     | 
		برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش   | 
		
	
		
		| text     | 
		امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ   | 
		
	
		
		| texts     | 
		نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند   | 
		
	
		
		| texts     | 
		امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ   | 
		
	
		
		| text     | 
		نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند   | 
		
	
		
		| planar     | 
		روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت   | 
		
	
		
		| derived demand     | 
		تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .   | 
		
	
		
		| tag image file format     | 
		قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی   | 
		
	
		
		| tiffs     | 
		قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی   | 
		
	
		
		| tiff     | 
		قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی   | 
		
	
		
		| oem     | 
		شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند   | 
		
	
		
		| jaguars     | 
		-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند   | 
		
	
		
		| jaguar     | 
		-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند   | 
		
	
		
		| edit mode     | 
		حالت ویرایش وضعیت ویرایش   | 
		
	
		
		| common     | 
		استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد   | 
		
	
		
		fractal       | 
		قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند   | 
		
	
		
		| commoners     | 
		استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد   | 
		
	
		
		| FIF     | 
		فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند   | 
		
	
		
		| commonest     | 
		استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد   | 
		
	
		
		| matrixes     | 
		چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود   | 
		
	
		
		| matrix     | 
		چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود   | 
		
	
		
		| turnaround time     | 
		زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است   | 
		
	
		
		| Kaleida Labs     | 
		شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای   | 
		
	
		
		| beta range     | 
		حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی   | 
		
	
		
		| wordprocessing     | 
		استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...   | 
		
	
		
		| phoneme     | 
		برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا   | 
		
	
		
		| acceleration principle     | 
		یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید   | 
		
	
		
		| graphical user interface     | 
		واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل   | 
		
	
		
		| graphics     | 
		کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند   | 
		
	
		
		| alphaphotographic     | 
		آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند   | 
		
	
		
		| NetShow     | 
		سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر   | 
		
	
		
		| editing run     | 
		در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند   | 
		
	
		
		| signal     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| signaled     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| signalled     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| publish     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| publishes     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| published     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| graphics     | 
		تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات   | 
		
	
		
		| documenting     | 
		روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA   | 
		
	
		
		| documented     | 
		روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA   | 
		
	
		
		| document     | 
		روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA   | 
		
	
		
		| eisa     | 
		گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است   | 
		
	
		
		| graphics     | 
		کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند   | 
		
	
		
		| step frame     | 
		استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد   | 
		
	
		
		| sample     | 
		مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود   | 
		
	
		
		| sampled     | 
		مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود   | 
		
	
		
		| graphics     | 
		شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود   | 
		
	
		
		| broodmare     | 
		مادیان برای تولید نژاد   | 
		
	
		
		| stallation     | 
		اسب نر برای تولید مثل   | 
		
	
		
		| generator     | 
		دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی   | 
		
	
		
		| cryptocompromise     | 
		تولید خطر برای مخابرات رمز   | 
		
	
		
		| indexer     | 
		برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند   | 
		
	
		
		| products     | 
		ول مواد لازم برای تولید یک محصول   | 
		
	
		
		| generators     | 
		دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی   | 
		
	
		
		| products     | 
		محصول تولید شده برای فروش   | 
		
	
		
		| product     | 
		محصول تولید شده برای فروش   | 
		
	
		
		| product     | 
		ول مواد لازم برای تولید یک محصول   | 
		
	
		
		| sql     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود   | 
		
	
		
		| structuring     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		structure       | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		| structures     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		| processes     | 
		انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه   | 
		
	
		
		| process     | 
		انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه   | 
		
	
		
		| amphimictic     | 
		مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد   | 
		
	
		
		| seeds     | 
		مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی   | 
		
	
		
		| primitive     | 
		برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی   | 
		
	
		
		| seed     | 
		مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی   | 
		
	
		
		| PHIGS     | 
		برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است   | 
		
	
		
		| MD     | 
		دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک   | 
		
	
		
		| metacompilation     | 
		کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود   | 
		
	
		
		| MDs     | 
		دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک   | 
		
	
		
		| monadic operator     | 
		عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند   | 
		
	
		
		| number     | 
		عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا   | 
		
	
		
		| directories     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| effective     | 
		آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است   | 
		
	
		
		| clocks     | 
		مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند   | 
		
	
		
		| directory     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| clock     | 
		مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند   | 
		
	
		
		| generate     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| primitive     | 
		تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-   | 
		
	
		
		| numbers     | 
		عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا   | 
		
	
		
		| generating     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| generates     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| stability     | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه   | 
		
	
		
		| generated     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| cad     | 
		محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند   | 
		
	
		
		| cads     | 
		محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند   | 
		
	
		
		| spray attack     | 
		پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات   | 
		
	
		
		| cam     | 
		استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید   | 
		
	
		
		| silicon     | 
		عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC   | 
		
	
		
		| cams     | 
		استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید   | 
		
	
		
		| directory     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| modular     | 
		با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر   | 
		
	
		
		| brake specific fuel consumption     | 
		مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت   | 
		
	
		
		| directories     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| processor     | 
		کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...   | 
		
	
		
		images       | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش   | 
		
	
		
		image       | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش   | 
		
	
		
		| international standards organization     | 
		سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند   | 
		
	
		
		| vibrators     | 
		منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود   | 
		
	
		
		| vibrator     | 
		منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود   | 
		
	
		
		| wrming message     | 
		پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود   | 
		
	
		
		| COMPAQ     | 
		شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود   | 
		
	
		
		| electronic     | 
		1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده   | 
		
	
		
		| central     | 
		که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود   | 
		
	
		
		| licences     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| licence     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| licenses     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| controlled thermonuclear reaction     | 
		جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید   | 
		
	
		
		| baud rate     | 
		وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند   | 
		
	
		
		| long run     | 
		مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه   | 
		
	
		
		| baud     | 
		وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند   | 
		
	
		
		| terminator     | 
		مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-   | 
		
	
		
		| overstriking     | 
		توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان   | 
		
	
		
		| texts     | 
		وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند   | 
		
	
		
		| text     | 
		وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند   | 
		
	
		
		| multimedia     | 
		محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو   | 
		
	
		
		| plots     | 
		توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .   | 
		
	
		
		machine address       | 
		نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد   | 
		
	
		
		| texture mapping     | 
		1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.   | 
		
	
		
		| plot     | 
		توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .   | 
		
	
		
		| pre imaging     | 
		تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش   | 
		
	
		
		| plotted     | 
		توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .   | 
		
	
		
		| Perl     | 
		برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید   | 
		
	
		
		| Novell     | 
		شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود   | 
		
	
		
		| circuits     | 
		مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد   | 
		
	
		
		| circuit     | 
		مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد   | 
		
	
		
		| systems analysis     | 
		ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم   | 
		
	
		
		| hash     | 
		تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها   | 
		
	
		
		| Hayes Corporation     | 
		تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند   | 
		
	
		
		| offsetting     | 
		مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی   | 
		
	
		
		| offset     | 
		مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی   | 
		
	
		
		| pilot line operation     | 
		کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید   | 
		
	
		
		| embryophyte     | 
		گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید   | 
		
	
		
		| hash     | 
		الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد   | 
		
	
		
		| joins     | 
		ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع   | 
		
	
		
		| joined     | 
		ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع   | 
		
	
		
		join       | 
		ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع   | 
		
	
		
		| component     | 
		1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند   | 
		
	
		
		| components     | 
		1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند   | 
		
	
		
		| uninterruptable power supply     | 
		منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی   | 
		
	
		
		| dp     | 
		پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده   | 
		
	
		
		| producer's goods     | 
		هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند   | 
		
	
		
		| heterodyne     | 
		ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور   | 
		
	
		
		| MIDI Mapper     | 
		برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند   | 
		
	
		
		| style sheet     | 
		الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد   | 
		
	
		
		| mos     | 
		روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET   | 
		
	
		
		| metal oxide semiconductor     | 
		روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند   | 
		
	
		
		| objects     | 
		امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود   | 
		
	
		
		| objected     | 
		امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود   | 
		
	
		
		| objecting     | 
		امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود   | 
		
	
		
		| indirect objects     | 
		امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود   | 
		
	
		
		| direct objects     | 
		امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود   | 
		
	
		
		| object     | 
		امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود   | 
		
	
		
		| refreshed     | 
		قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان   | 
		
	
		
		| refreshes     | 
		قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان   | 
		
	
		
		| refresh     | 
		قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان   | 
		
	
		
		| euler theorem     | 
		در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد   | 
		
	
		
		| musicom     | 
		یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد   | 
		
	
		
		| digitize     | 
		تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود   | 
		
	
		
		| production overheads     | 
		هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید   | 
		
	
		
		| edits     | 
		ویرایش   | 
		
	
		
		| editions     | 
		ویرایش   | 
		
	
		
		| editing     | 
		ویرایش   | 
		
	
		
		| edit mode     | 
		مد ویرایش   | 
		
	
		
		| edition     | 
		ویرایش   | 
		
	
		
		| redaction     | 
		ویرایش   | 
		
	
		
		| crystal     | 
		صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود   | 
		
	
		
		| crystals     | 
		صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود   | 
		
	
		
		| increasing cost industry     | 
		حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود   | 
		
	
		
		| one for one     | 
		که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند   | 
		
	
		
		| flexowriter     | 
		علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است   | 
		
	
		
		| object code     | 
		خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود   | 
		
	
		
		| data editing     | 
		ویرایش داده   | 
		
	
		
		| text editing     | 
		ویرایش متن   | 
		
	
		
		| copy editing     | 
		ویرایش کپی   | 
		
	
		
		| edited     | 
		ویرایش کردن   | 
		
	
		
		| edit     | 
		ویرایش کردن   | 
		
	
		
		| edition [ed.] [of a book]     | 
		ویرایش [کتابی]   |