Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (9 milliseconds)
English
Persian
wine cellar
انبار شراب
wine cellar
شراب دخمه
Other Matches
cellar
زیرزمین
cellar
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellar
نفر اخر
cellar
زیرزمینی
cellar
گودال سرچاه پیش چاه
cellar
جای شراب انداختن
cellar
انبار
cellar
سرداب
trap to a cellar
دریچه زیرزمین در بیرون بنا
salt cellar
نمکدان
airhole of a cellar
هواکش زیرزمین
night cellar
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
wine
باده
in wine
سرخوش
wine does not a with me
شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
wine
شراب
wine
می
to take wine with any one
با کسی هم پیاله شدن
wine
شراب نوشیدن
wine
خمر
in wine
مست
wine cooper
کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
wine cooler
هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
to lay down wine
شراب را انبار کردن یا جادادن
wine drinking
شرب خمر
wine bibber
باده نوش میگسار
to drink wine
می گساردن
wine maker
شراب ریز
sparkling wine
نوعیمشروب
fortified wine
شراب تقویت شده
fortified wine
شراب قوی
wine vault
میخانه سرداب شرابی
wine taster
جام شراب مخصوص نمونه گیری
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
wine seller
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
wine press
چرخشت
wine palm
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
wine of opium
محلول تریاک وشراب
wine bar
مشروبفروشی
to drink wine
می خوردن شراب خوردن
it is a racy wine
شرابش اصل است
wine of ipecac
شربت اپیکا
ipecacuanha wine
شربت اپیکا
he is warm with wine
کله اش گرم است
grcen wine
شراب نارس
grcen wine
شراب تازه
fruity wine
بادهای که مزه انگوربدهد
crust of wine
جرم شراب در روی شیشه
adam's wine
حضرت آدم
adam's wine
آب
it is a racy wine
اصل مزه
it is a racy wine
شراب رادارد
to drink wine
باده نوشیدن
straw wine
شراب شیرین کشمش
spirits of wine
عرق دو اتشه
spirits of wine
عرق خالص
spirits of wine
الکل
spirit of wine
عرق دو اتشه
spirit of wine
عرق خالص
spirit of wine
الکل
rhenish wine
شراب اسمانی
The milk
[the wine]
has already turned
[gone off]
.
شیر
[شراب]
پیش از این بریده شده است.
to crush a cup of wine
جام بادهای رانوشیدن یاسرکشیدن
wine waiter corkscrew
درشراببازکن
white wine glass
جام مشروبسفید
good wine needs no bush
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...