Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
wing wall
دیواره جانبی
Other Matches
right wing toward
دست راست
to take wing
پرواز کردن
to take wing
پابفرارگذاشتن
wing and wing
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
right-wing
جناح راست
right wing
جناح راست
off wing
محل بازیگر گوش
wing
لنگه
to take under one's wing
حمایت کردن
to take under one's wing
سرپرستی کردن
right wing toward
پیشرو
on the wing
پرواز کننده
on the wing
سیار متحرک
take (someone) under one's wing
<idiom>
زیرپروبال شخص راگرفتن
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
wing it
<idiom>
بدون آمادگی
on the wing
بالدار
right wing toward
میمنه
wing
گوش زمین
wing
پیمودن
wing
بالدار کردن پردارکردن
wing
پرواز پرش
wing
دسته حزبی
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
شاخه شعبه
wing
طرف
wing
پره زائده پره دار
wing
جناح
wing
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing
بال مانند زائده حبابی
wing
گروه هوایی
wing
تیپ هوایی جناح
wing
بال
wing
پره
wing
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
right wing of army
جناح یمین
right wing forward
پیشرو دست راست
rhombus wing
بالی با سطح مقطع متقارن
queen's wing
جناح وزیر شطرنج
wing strut
پایه بال
wing setting
نصب بال
wing spar
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing skin
پوسته بال
wing shooting
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing section
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing tanks
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
hard wing
بال صلب
high wing
بال بالا
straight wing
بالمستقیم
inside wing
بال داخلی
isoclinic wing
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
hind wing
بالعقبی
king's wing
جناح شاه شطرنج
low wing
بال پایین
mid wing
بال وسط
highed wing
بال لولاشده
wing spread
فاصله بین دو سر بال
parasol wing
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
wing tunnel
تونل باد
wing tip
نوک کفش دارای قوس منحنی
tapered wing
بالنوکتیز
right wing of army
پهلوی راست میمنه
right wing to ward
پیشرو
wing halfback
هافبکهای کناری
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing forward
فوروارد گوش
wing footed
سریع
wing footed
تند
wing footed
دارای پای پردار
wing drop
افت ناگهانی برا روی یک بال
wing covert
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing chair
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing box
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing axis
محور بال
wing area
مساحت بال
wind wing
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
upper wing
بال بالایی در هواپیمای دوباله
vent wing
پنجره گردان
wing heavy
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing loading
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing loading
نسبت وزن کل به مساحت یال
right wing to ward
دست راست
wing drag
پسای بال
wing screw
پیچ گوشه دار
wing root
ریشه بال
rotary wing
بال گردان
rotary wing
هواپیمای بال گردان
sea wing
نرم تن دو کپه دریایی
wing reactions
واکنشهای بال
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing nut
مهره گوشه دار
simple wing
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
wing nut
پیچ خروسکی
wing nut
خروسک
wing nut
پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
wing membrane
اجزایبال
fixed-wing
بال ثابت
centrist wing
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
delta wing
بال دلتا
delta wing
بال مثلث
double wing
بازی هافبک در گوش
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
left wing
شخص دست چپی
wing rib
دندهبال
wing slat
نوکباله
left wing
مربوط به جناح چپ
fixed wing
بال ثابت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
wing vein
رگهبال
left-wing
شخص دست چپی
wing pallet
سطحپرهمانند
left-wing
مربوط به جناح چپ
chimney-wing
بغله های شومینه
cross-wing
[بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
wing attack
حملهگوشه
front wing
گلگیر جلوی اتومبیل
wing defence
دفاعگوشه
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
wing commanders
سرهنگ دوم هوایی
center wing
بال میانی
wing commander
سرهنگ دوم هوایی
bat's-wing
[نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
[extreme]
right-wing scene
صحنه جناح راست
[افراطی]
[سیاست]
rotary wing aircraft
هواپیما با بال گردنده
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
box beam wing
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
real box wing
بالی با سه تیرک
to piniona bird's wing
نوک بال مرغی را چیدن
reverse chicken wing
نوعی کلید کشی
left wing of army
پهلوی چپ میسره
left wing of army
جناح یسار
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
left wing for ward
پیشرو دست چپ
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
swept-back wing
بالدم جارویی
leg ride and reverse chicken wing
سگک قفل قیصر
to go to the wall
درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall
فرش کردن سرتاسری
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall
دیواره
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
wall
مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall
محصور کردن
wall
تیغه کشیدن دیوار
wall
دیواری
wall
دیوارکشیدن
wall
حصار دار کردن
wall
محصورکردن
the wall
پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall
فراگیر
wall-to-wall
کامل
wall-to-wall
سرتاسری
wall up
رسیدن موج به حداکثر اوج
wall-to-wall
همه جانبه
to the wall
<idiom>
به آخر خط رسیدن
wall
دیوار
wall-to-wall
همگانی
wall
جدار
wall
حصار
wall louse
موریانه
wall louse
ترده
wall opening
روزنه دیوار
wall socket
پریز روی دیوار
wall paint
رنگ دیوار
wall light
چراغدیواری
wall socket
پریز دیواری
wall rue
سداب کهنه
wall painting
نقاشی دیواری
wall plate
زیرسری
wall paper
کاغذ دیواری
wall tie
بست دیواری
wall pass
پاس مستقیم
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
fruit-wall
چفته
climb the wall
<idiom>
از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall.
کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
back wall
دیوارپشتی
brick wall
آجردیوار
bund wall
دیوارمرکب
cell wall
دیوارهسلولی
fortified wall
دیوارکناری
monitor wall
دیوارهصفحهنمایشگر
Qibla wall
دیوارکیبلا
start wall
دیوارهشروع
wave wall
دیوارموج
wall tent
چادردیوارهدار
tank wall
دیوارهنانکر
wall stud
تیرچوبدیواری
turning wall
دیواربازگشت
wall and rails
دیواروریلها
wall grille
شبکهدیواری
drive someone up a wall
<idiom>
از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
handwriting on the wall
<idiom>
hole in the wall
<idiom>
dwarf wall
دیوار نیمه
curtain-wall
تیغه
conservative wall
دیوار باغچه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com