Total search result: 32 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
with the exception of |
به استثنا به جزء |
|
|
Search result with all words |
|
exception |
استثنا |
exception |
استثناء |
exception |
اعتراض |
exception |
رد |
exception |
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد |
exception |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
exception |
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد |
bill of exception |
اعتراض نامه |
by way of exception |
بطور استثناء |
divide exception |
استثناء تقسیم |
divide exception |
خطای تقسیم |
exception conoition |
وضعیت استثنایی |
exception handling |
استثنا گردانی |
exception of judgl |
ردکردن داوریا دادرس |
exception reporting |
گزارش گیری مخصوص |
make an exception |
استثناء قائل شدن |
take exception to |
اعتراض کردن به |
there is no exception to that rule |
ان قانون استثناء ندارد |
to make an exception |
استثنا کردن یا قائل شدن |
to take exception to anything |
به چیزی اعتراض کردن |
take exception to <idiom> |
مخاف صحبت کردن |
I take exception to the tone of your remarks. |
من به لحن سخنان شما اعتراض می کنم. |
There's an exception to every rule. |
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد. |
An exception is ... |
میان استثناء ... است. |
de minimis exception |
به خاطر جزئی بودن استثنا به حساب آمدن |
The exception proves the rule. |
استثنا قاعده را ثابت میکند. |
as a special exception <adv.> |
بطور استثناء |
as a special exception <adv.> |
استثنأ |
They gave me permission by way of an exception ... |
آنها به من استثنأ اجازه دادند ... |
Can I go earlier today, just as a special exception? |
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟ |
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. |
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد. |
Partial phrase not found. |