English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (7 milliseconds)
English Persian
wooden bomb بمب سالم و بادوام
Other Matches
wooden شق
wooden راست
wooden سیخ
wooden چوبی
wooden از چوب ساخته شده خشن
wooden headed کودن
wooden bar میلهچوبی
wooden walls ناوها یا کشتیهای جنگی
wooden beam تیر چوبی
wooden round گلوله سالم و بادوام
wooden pole دکل چوبی
wooden pole تیر چوبی
wooden-headed کودن
wooden head کودنی
wooden spoon قاشقچوبی
lock with wooden bolt کلیدان
wooden lattice work گره سازی
wooden lattice work شبکه کاری چوبی
wooden filing vice کمک بست چوبی
wooden anvil stock کنده چوب
wooden modelling tools ابزارچوبیفرم دهنده
wood flooring on wooden base کفچوبیرویسقفزمینه
A-bomb بمباران اتمی کردن
bomb شکست فاحش
A-bomb بمب اتمی
A-bomb با بمب اتمی حمله کردن
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
H-bomb بمب هیدروژنی
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb غیر رسمی از بین رفتن
bomb بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb مخزن
bomb بمباران کردن
bomb نارنجک
bomb بن بست
bomb بمب
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
para bomb بمب چتردار
fission bomb بمب هستهای
fission bomb بمب شکافت
fusion bomb بمب فوزیونی
fusion bomb بمب ذوب کننده
glide bomb بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
incendiary bomb بمب اتش زا
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
gas bomb بمب گازی
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
plastic bomb بمب پلاستیکی
neutron bomb بمب نوترونی
letter-bomb بمب نامهای
plastic bomb بمب خمیری
time bomb بمب ساعتی
bomb factory مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
car bomb بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
petrol bomb نوعیبمببنزینی
roadside bomb بمب دست ساز
fission bomb بمب اتمی
bomb disposal از کار انداختن بمب
cluster bomb لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb قالب
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb کلاستر
cluster bomb مین خوشهای
cluster bomb خوشه مین خوشهای
bomb disposal تخریب بمب
cluster bomb خوشه
cluster bomb دسته
cluster bomb گروه
cluster bomb سنبله دسته کردن
cluster bomb جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb اویز چند شاخه
atom bomb بمب اتمی
fire bomb بمب اتش زا
depth bomb بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb بمب زیرابی
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
fire bomb بمب اتش افروزبنزینی
bomb proof ضد بمب
hydrogen bomb بمب هیدروژنی
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
an incendiary bomb بمب اتش زا یا اتش انگیز
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
To burst ( exploded) a bomb. بمب ترکاندن
bomb release point نقطه رهایی بمب
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release line خط رهایی بمب
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
smoke bomb discharger تخلیهبمبدوددار
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb sighting system سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com