Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (3 milliseconds)
English
Persian
yarn guide
هادینخبافندگی
Other Matches
yarn
نخ تابیده
yarn
نخ
yarn
رشته طناب
yarn
رشته
yarn
افسانه پردازی کردن
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
yarn
نخ با فندگی
angola yarn
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
to spin a yarn
<idiom>
[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
yarn rod
میلهنخبافندگی
yarn feeder
نگهدارندهنخ
yarn clip
گیرهنخبافندگی
yarn sorting
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
yarn dye
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
pitch a yarn
قصه گفتن
bulk yarn
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
spun yarn
نخ تابیده
cord yarn
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
crewel yarn
نخ قلابدوزی
yarn count
نمره نخ
worsted yarn
نخ پشمی
[نخ پشمی شانه شده مرتب]
worsted yarn
نخ پتو
worsted yarn
نخ فاستونی
woolen yarn
نخ پشمی
tapestry yarn
نخ چهارلای پشمی
spun yarn
نخ تابدار و ریسیده شده
single yarn
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
ply yarn
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
ends yarn
نخ های تار
crimped yarn
نخ فری و مجعد
finish yarn
نوار پایان مسابقه
cotton yarn
نخ
cotton yarn
نخ پنبه
rope yarn sunday
بعد از فهرروز تعطیل
multi-ply yarn
نخ چند لا
yarn tension unit
قسمتکششنخبافندگی
cotton-wool yarn
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
rope yarn sunday
بعد از فهر ازاد
guide
راندن
guide way
مسیر لغزش
guide
هدایت کردن
guide way
مسیر هدایت
guide
کشتی فرماندهی عملیات
guide
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guide on me
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
guide
راهنمایی کردن غلاف
guide
رهبر
guide
راهنما
guide
هادی
guide
کتاب راهنما
guide
راهنمایی کردن تعلیم دادن
guide
موج بر
guide
راهنمایی کردن
guide
ناو راهنما
guide handle
دستهیراهنما
bread guide
محلقرارگرفتنناندرتستر
guide dogs
سگ راهنم
guide dog
سگ راهنم
girl guide
دختر پیشاهنگ
wave guide
موجبر
wave guide
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
valve guide
هادی سوپاپ
butt guide
حافظلبه
chain guide
محافظزنجیر
cutting guide
راهنمای برش
[ابزار]
guide column
ستون راهنما
guide rope
مهار
Do you have a hotel guide?
آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
thread guide
راهنماینخ
tape-guide
محلعبورنوار
paper guide
راهنمایورقه
line guide
خطراهنما
guide mark
نشانهراهنما
girl guide
عضو پیشاهنگی دختران
guide bar
صفحهتیغه
fabric guide
قسمتراهنما
staffing guide
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
dovetail guide
راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
guide flag
پرچم هادی
card guide
راهنمای کارت
guide lines
دستورالعملها
guide lines
خط مشیها
guide nut
شیار راهنما
guide slot
شیار راهنما
guide on line
راهنماها به خط
guide on line
راهنماهابخط شوید
guide pin
پین راهنما
guide pipes
لولههای راهنما
guide flag
پرچم راهنما
drilling guide
پیش مته
guide bank
دیوار هادی سد
guide bars
خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند
guide board
تابلو راهنما
guide book
راهنمای مسافران
guide cam
بادامک راهنما
guide collar
طوقه راهنما
guide cylinder
استوانه راهنما
guide drum
طبلک راهنما
guide edge
لبه راهنما
guide post
نشان راه
guide post
میل
guide vane
تیغه راهنما
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
guide vane
تیغه هادی
guide wall
دیواره راهنما
guide book
کتاب راهنما
light guide
هادی نور
aircraft guide
مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
piston guide
راهنمای پیستون
guide rope
طناب
guide rail
ریل راهنما
guide roller
غلطک راهنما
guide rod
میله راهنما
guide rail
شینه راهنما
double vee guide
راهنمای وی دوبل
rip fence guide
شکستنشیارحافظ
operation exposure guide
حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
nozzle guide vane
تیغههای هادی یا راهنما
inlet guide vane
تیغههای خنک کننده جریان ورودی
film guide rail
ریلراهنمایفیلم
helical wave guide
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
basic planning guide
راهنمای اولیه طرح ریزی
film guide roller
حلقهراهنمایفیلم
exhaust guide vanes
پردههایراهنمایاگزوز
coupling guide device
دستگاهحافظاتصال
pneumatic-tyred guide wheel
عملیاتبادتایرچرخ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com