Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
Other Matches
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
normal temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure	شرایط متعارفی
yield point	حد روانی
yield point	نقطه تسلیم
yield point	حد جری شدن
yield point	نقطه شکست
yield point	حد سیلان
compressive yield point	نقطه لهیدگی فشاری
compressive yield point	حدجهمندگی فشاری
yield point at elevated temperatures	نقطه تسلیم در دمای بالا
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
normal boiling point	نقطه جوش متعارفی
temperature of dew point	علامتشبنمدرهوا
temperature set point knob	دکمهتنظیمدما
yield	قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield	محصول
yield	عایدی
yield	رها کردن
yield	بار
yield	حاصل
yield	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield	جاری شدن
yield	بهره
yield	تسلیم کردن یا شدن
yield	محصول حاصل
yield	بازدهی
yield	بازده انفجار
yield	ثمر دادن
yield	واگذارکردن
yield	ارزانی داشتن
yield	بازده
net yield	بازده خالص
yield strength	تاب ارتجاعی
low yield	بازده کم
current yield	بازده جاری
safe yield	بده قابل اطمینان
yield of bonds	نرخ بازده اوراق قرضه
yield of capital	بازده سرمایه
lateral yield	له شدگی جانبی
yield of cdoncrete	حجم بتن حاصل پس از ترکیب مواد سیمان
yield of cdoncrete	ماسه
quantum yield	بهره کوانتومی
yield of cdoncrete	شن واب
quantum yield	بازده کوانتایی
yield of lime	بازدهی اهک
yield of lime	نسبت حجم اهک شکفته شده به حجم ان قبل از شکفتن
high yield	پربازده
high yield	با بازده زیاد
high yield	پر بازده
gross yield	محصول ناخالص
gross yield	بازده ناخالص
sustained yield	بازده مستمر
sustained yield	بازده پیوسته
yield tax	مالیات بر عایدی
redemption yield	بازده خرید
redemption yield	حاصل بازخرید
yield stress	تنش تسلیم
rate of yield	نرخ بهره موثر
rate of yield	نرخ بازدهی
yield rate	نرخ بازدهی
average yield	بازده متوسط
specific yield	ابدهی ویژه
safe yield	بده قابل برداشت
time yield	تسلیم زمانی
earning yield	بازده عواید
earning yield	حاصل عواید
fission to yield ratio	توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
time yield limit	حد تسلیم زمانی
yield of invested capital	بازده سرمایه گذاری
fission to yield ratio	بازده اتمی
normal	عمود
normal	بهنجار
normal	قائم
normal	محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
normal	هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
normal	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
normal	روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
normal	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
normal	متعارف بهنجار
normal	قایم
normal	عادی معمولی
normal	نرمال
normal	عادی
normal	معمولی
normal	هنجار معمول
normal	طبیعی
normal	میانه متوسط
normal	به هنجار
normal charge	خرج معمولی توپ
normal stress	تنش نرمال
normal band	نوار متعارفی
normal axis	محور عمودی
normal curve	منحنی نرمال
normal curve	منحنی بهنجار
normal distribution	توزیع نرمال
normal distribution	توزیع بهنجار
normal exit	درروی عادی
normal fault	گسل طبیعی
normal force	تلاش عمودی
normal axis	محور قائم
normal acceleration	شتاب قائم
normal acceleration	شتاب عمودی
normal voltage	ولتاژ عادی
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
normal vector	بردار قائم
it is of a normal size	دارای اندازه عادی یا معمولی است
normal vector	بردار عمود
normal termination	پایان عادی
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
normal interval	فرمان از جلو نظام
angle ti the normal	زاویه نرمال
normal hydrocarbon	هیدروکربن نرمال
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
normal force	نیروی عمودی
normal form	صورت عادی
normal maintenance	نگاهداری بهنجار
normal maintenance	محافظت عادی
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
normal school	دانش سرا
normal salt	نمک خنثی
normal range	محدوده عادی
normal profit	سود عادی
normal price	قیمت عادی
normal plane	توزیع نرمال
normal price	قیمت عادی قیمت معمولی
normal price	قیمت متعارف
normal plane	صفحه قائم
normal state	حالت نرمال
normal interval	از جلونظام
normal solution	محلول نرمال
normal form	صورت هنجار
normal slump	درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
Now I'm back to normal.	حالا به حالت عادی برگشتم.
normal profit	سود متعارف
normal stress	تنش شاغولی
normal function	تابع بهنجار
normal school	دارالمعلمین
normal interval	فاصله معمولی صف
normal good	کالای عادی
normal good	کالای معمولی
normal rate of return	نرخ بازده متعارف
normal zeeman effect	اثر بهنجار زیمان
normal pool level	تراز بهنجار مخزن
normal water level	تراز بهنجار اب
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
normal zeeman splitting	شکافتگی بهنجار زیمان
I'd like a shampoo for normal hair.	من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
normal shock wave	موج ضربهای عمود
normal sulphation of battery	سولفاتی شدن معمولی
normal energy level	تراز متعارفی
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
log normal distribution	لگاریتم توزیع عادی
normal distribution curve	منحنی توزیع بهنجار
normal bivariate distribution	توزیع دو متغیری نرمال
normal magnetization curve	خم مغناطیس پذیری معمولی
normal error curve	منحنی خطای نرمال
normal distribution curve	منحنی توزیع نرمال
to take one's temperature	درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
temperature	حرارت
temperature	درجه گرما
temperature	درجه حرارت
temperature	درجه حرارت دما
temperature	دما
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
final temperature	درجه حرارت نهایی
equiviscous temperature	گرمای لزوجت
equiviscous temperature	دمای همدوسندگی
softening temperature	دمای نرم شدن
brightness temperature	دمای درخشایی
brittle temperature	دمای شکنندگی
brittleness temperature	دمای شکنندگی
desired temperature	حرارتمطلوب
neel temperature	دمای نل
actual temperature	درجهدمایواقعی
high temperature	دمای بالا
he has no temperature to day	امروز تب ندارد
filament temperature	درجه حرارت فیلامان
temperature coefficient	ضریب دما
total temperature	دمای کل
transition temperature	دمای تحول
drop in temperature	کاهش دما
temperature scale	مقیاس دما
temperature saturation	اشباع دمایی
variations of temperature	اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
cryogenic temperature	دمای سرمازایی
temperature programmer	برنامه ریز دما
curie temperature	دمای کوری
tempering temperature	درجه حرارت بازپخت
temperature coefficient	ضریب حرارتی
temperature limit	مرز دما
temperature gradient	گرادیان دما
temperature function	تابع دما
fall in temperature	کاهش دما
temperature sense	حس دما
temperature spots	نواحی دماگیر
transition temperature	دمای فراگذری
transition temperature	دمای تبدیل
virtual temperature	دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com