English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (3 milliseconds)
English Persian
yoke زرده تخم مرغ
yoke محتویات نطفه
yoke یوغ
yoke اسارت بندگی عبودیت
yoke در زیر یوغ اوردن
yoke جفت کردن
yoke وصل کردن
yoke پشت بند قالب در موقع بتن ریزی
yoke دوشاخه
yoke دوشاخه استقرار
yoke پایه استقرار
yoke دهانه
yoke طوق
yoke قید
yoke یوخ
yoke هسته ترانسفورماتور
yoke هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
yoke جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
Other Matches
to submit to any one's yoke مطیع یاتابع کسی شدن بارکسیرابدوش گرفتن
steering yoke فرمان اتومبیل به شکل بال پرواز
magnetic yoke یوغ مغناطیسی
magnetic yoke سیم برگشت مغناطیسی
magnet yoke هسته اهنربا
magnet yoke یوغ اهنربا
deflecting yoke یوغ
brush yoke یوغ زغال
transformer yoke یوغ ترانسفورماتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com