Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
york round
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
Other Matches
New York City
نیویورک
Follow signs for York.
به علائم شهر یورک توجه کنید.
Follow signs for York.
به تابلوهای شهر یورک توجه کنید.
What platform does the train to York leave from?
قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
What platform does the train from York arrive at?
قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
ro round off
صاف کردن
get round
قلق
ro round off
گرد کردن
right round
از هر طرف
ro round off
ازتیزی دراوردن
ro round off
کاو کردن محدب کردن
round about
دور سر گرداندن مطلب
round about
پر پیچ و خم
round and round
دور تا دور
round and round
گرداگرد
round and round
از هرسو
right round
از هرسو
right round
گرداگرد
get round
بدست اوردن
go round
دور زدن
go round
به همه رسیدن
round up
<idiom>
گرد هم آوردن ،جمع آوری
it is the other way round
وارونه است
it is the other way round
عکس این است
look round
اطراف کار را دیدن
to go round
برای همه کفایت کردن
out of round
غیرمدور
right round
دور تادور
round and round
ازهر طرف
round d.
دوازده تاتمام
round d.
دوجین تمام
round out
گرد کردن
round out
دورزدن هواپیما برای نشستن
to look round
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
to go round
دیدنیهای غیر رسمی کردن
to go round
دورزدن
to go round
به همه رسیدن
to get round
باحیله پیشدستی کردن بر
to get round
ازسرخودرفع کردن ریشخندکردن
to come round
گشت زدن
to come round
سرزدن
to be round with any one
با کسی رک حرف زدن وسخت گیری کردن
round up
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
round up
گرد کردن افزایشی
round out
دور زدن
round on
گرد کردن
round down
گرد کردن کاهشی
to round up
جمع اوری کردن
to round up
تبعیدکردن
to round up
گلوله کردن
to round up
گرد کردن
round in
به هم بستن قرقرههای تاکل ناو
to round on any one
چغلی کسیرا کردن
to round on any one
از کسی چغلی کردن
round off
گرد کردن
round off
گرد کردن برشی
round on
جمع اوری کردن
get round
پیش دستی کردن بر
round
گرد
round
مشابه 8759
round
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
round
روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
round
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
round
گرد کردن
round
گرد بی خرده
round
نوبت گرد کردن
round
آنچه در دایره حرکت میکند
round-up
حمله ناگهانی پلیس
round-up
ورود ناگهانی پلیس
all round
دورتا دور
all round
سرتاسر
round
عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن
round
مدور
round
بی خرده
round
نوبت گردکردن
round
بی خرده کردن
round
تکمیل کردن
round
دور زدن مدور
round
گردی
round
منحنی
round
دایره وار
round
عدد صحیح
round
مبلغ زیاد
round
گلوله
round
فشنگ
round
تعداد تیر تعداد شلیک دور
round
دوربازی
round
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
all round
کاملا شامل هر چیز یا هرکس
come round
بحال اول رسیدن
to come round
[around]
<idiom>
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
get round
از زیر
[کاری]
در رفتن
round
کامل کردن
get round
از سر خود وا کردن
come round
بهوش امدن
come round
بازگشتن
come round
شفا یافتن
get round
طفره رفتن
round-the-clock
روز و شب
round brush
بورسگردمویی
year-round
<idiom>
همه ساله
to pull round
بهبودی یافتن
The news got round that he has come.
خبرپیچیدکه اوآمده است
whip-round
تهیههدیهدستجمعیبرایفردی
paper round
فردیکهدریکمسیرخاصبهدرخانههاروزنامهمیرساند
to round into a man
مرد شدن
angle-round
نبش گرد
smell round
سر و گوش اب دادن
st george round
مسابقه مردان هر کدام با 63تیر در مسافت 001 متر و63 تیر در 08 متر و 63 تیردر 06 متر با تیر و کمان
target round
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
the golden round
تاج زرین
the round of heaven
گنبد اسمان
theater in the round
تماشاخانه دارای صحنه مدور
this earthly round
زمین
to do a thing in a round way
اکل ازقفاکردن
round the clock
۲۴ ساعته
this earthly round
گیتی
round-eyed
چشمگرد
to come round
[British E]
[دوباره]
به هوش آمدن
[پزشکی]
to do a thing in a round way
لقمه رادورسرگرداندن
to do a thing in a round way
بطورغیرمستقیم کاریراکردن
smoke round
گلوله دودانگیز
round pronator
عضلهمکبورود
we went for a good round
گشت خوبی زده برگشتیم به خانه
western round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
right round bracket
پرانتز بسته
round bracket
پرانتز
round-the-clock
شبانه روزی
round of negotiations
دور مذاکرات
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
yean round
کار کننده درتمام سال
yean round
در تمام سال
wooden round
گلوله سالم و بادوام
negotiation round
دور مذاکرات
common round
ابزار فیتیله
top round
گوشت کبابی
round-the-clock
بیست و چهار ساعته
to round into a man
بمردی رسیدن
round neck
یقهگرد
round eye
دکمهقزن
top round
قسمت گرد
year-round
همه ی سال
year-round
در تمام مدت سال
to show one round
کسیرا دور گرداندن وجاهای تماشایی راباو نشان دادن
to turn round
دورزدن
round-the-clock
پیوسته
round-the-clock
لاینقطع
to turn round
دور گشتن
to turn round
گردگشتن
to turn round
چرخیدن
to turn round
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
show one round
همه جا را به کسی نشان دادن
round brackets
دوهلال
offer round
به همه تعارف کردن
national round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
to bring round
بهوش اوردن
merry go round
چرخ گردان
merry go round
چرخ فلک
challenge round
مبارزه با صاحب عنوان
marking round
گلوله نشان کننده
marking round
تیر نشان کننده
bring round
بهوش اوردن
pull round
رفع نقاهت کردن
all the year round
در تمامی یا سرتاسر سال
round ingot
شمش گرد
round billet
شمش گرد
round bilge
خن گرد
round angle
زاویه 063 درجه
round of ladder
پله نردبان
pull round
بهبودی یافتن
king's round
مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
daily round
گردش روزانه
live round
تیر جنگی
daily round
کارهای روزانه
fixed round
فشنگ ثابت
for a mile round
تا یک میل از هر سو
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
half round
نیم گرد
half round
نیم دایره
half round
گج بری نیم گرد
fixed round
فشنگ کامل
fita round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
live round
گلوله جنگی
round window
روزنه گرد
in round numbers 00
سر راست 001تا
in round numbers 00
در حدود 001 عد د
illumination round
گلوله منور
illumination round
گلوله روشن کننده
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
hereford round
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
round timber
گرده بینه
round seizing
بستن گرد
round sewing
دوخت گرد
round sewing
گرد دوخت
round table
کنفرانس میز گرد
round timber
چوب گرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com