Dictiornary-Farsi | you wont miss so much . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 58 (5 milliseconds)

English	Persian
you wont miss so much . <proverb>	چیز زیادى از دست نمى دهى .


Other Matches

to miss the bus [to miss the boat (British English) ] <idiom>	فرصتی را از دست دادن [اصطلاح]
You wont reget it. You wont lose by it .	از اینکار بد نخواهی دید
wont	خو گرفته عادت
wont	معتاد به
wont	رسم
wont	خو گرفتن یا خودادن
wont	عادت
wont	معتاد
If you wont go I wont either .	اگر نروی من هم نمی روم
wont	اموخته
it wont wash	اگرانرابشویندرنگش میرود
He wont be back for another six months.	رفته که تا 6 ماه دیگه بر گردد
The cream wont keep tI'll tomorrow .	خامه تا فردا خراب می شود
It wont work out in practice .	درعمل درست درنمی آید
I wont buy it at this price .	با این قیمت آنرا نخواهم خرید
Wont you have sweets (candies)	شیرینی میل نمی کنید ؟
I wont budge an inch.	من که از جایم تکان نخواهم خورد
She wont show up today.	امروز پیدایش نمی شود
These ink stains wont come out.	این لکه های جوهر پاک نمی شود
This stone wont lift.	این سنگ از جایش بلند نمی شود ( تکان نمی خورد )
You wont catch me going to his house .	غلط می کنم دیگه به منزلش بروم
miss	خطا کردن
I miss you very much.	دلم خیلی برایت تنگ شده
miss out on <idiom>	ازدست دادن فرصت
miss	از دست رفتن
miss	نداشتن فاقدبودن
miss	: دوشیزه
miss	موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss	سوتی !
miss	خطا
miss and out	مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
near miss	فاصله خیلی دور دو هواپیما
miss	از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
to miss the goal	گل نکردن [ورزش]
miss the boat <idiom>	ازدست دادن فرصت
miss an appointment	از دست دادن قرار ملاقات
hit and miss <idiom>	ناخوشآیند ،غیر قراردادی
to miss the goal	به گل نزدن [ورزش]
to miss fire	در نرفتن از تفنگ
hit and miss	گاهی موفق وگاهی مغلوب
school miss	دخترکم رو یانا ازموده
to miss a mark	خطا کردن
hit or miss	اتفاقا تصادفا
to miss fire	کامیاب نشدن
to miss fire	نرسیدن
to miss one's tip	بمقصود نرسیدن
to miss plant	سبز نشدن
to miss the buy	فرصت را ازدست دادن
air miss	تصادم هوایی دو هواپیما
to miss a mark	نشانی را نزدن
hit or miss	برحسب تصادف
To miss the bus . To slip up .	قافیه را باختن
miss distance scorer	دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
to miss a flight [plane]	پرواز [خود] را از دست دادن
I wont be bullied . Iwont cringe to power. I refuse to brow-beaten To use force(violence).	زیر بار زور نخواهم رفت
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose.	ماندن او در اینجا بی فایده است
Give me those old cars any day . I miss those old cars .	قربان آن اتو مبیل های قدیمی