Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (8 milliseconds)
English
Persian
youch sensitive screen
صفحه حساس به تماس
Other Matches
sensitive
آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
sensitive
حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
sensitive
مهم
sensitive
دارای حساسیت
sensitive
نفوذ پذیر
sensitive
حساس
light sensitive
با حساسیت نوری
graze sensitive
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
graze sensitive
ماسوره مخصوص تیر کمانه
context sensitive help
کمک حساس به قرینه
coloring sensitive
حساسیت رنگ
case sensitive
حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
context sensitive
حساس نسبت به متن
sensitive plant
حساسه
sensitive clay
رس حساس
sensitive plant
گیاه حساس
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
sensitive to light
حساس نسبت به روشنایی
sensitive zone
منطقه حساس
touch sensitive tablet
تابلو حساس به تماس
touch sensitive display
صفحه نمایش حساس لمسی
light sensitive cell
سلول حساس در برابر نور
pressure sensitive pen
قلم حساس به فشار
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
pressure sensitive keyboard
صفحه کلید حساس به فشار
light sensitive layer
لایه یا قشر حساس در برابرنور
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
touch sensitive panel
صفحه حساس به تماس
light sensitive resistor
مقاومت حساس در برابر نور
a sensitive subject
[topic]
موضوعی حساس
He is jealous . He is sensitive on matters of honor .
غیرتی است
on-screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen
صفحه تلویزیون
screen
escort :syn
screen
روی پرده افکندن
screen
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen
تور سیمی نصب کردن
screen
الک کردن غربال کردن
screen
پرده
to screen
[from]
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
screen
پرده سینما
one way screen
اینه یکسویه
screen
غربال
screen
دیوار تخته حفاظ
screen
تور سیمی پنجره توری دار
screen
محافظ
screen
انتخاب کردن
screen
نقاب
screen
صفحه
screen
الک پرده چتر
screen
جدار
screen
تیغه
screen
اشغالگیر
screen
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
پرده پوشش
screen
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen
پاسیوری کردن
screen
صفحه تصویر
screen
سد کردن
screen
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen
جدا کردن
smoke screen
پرده دود
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
chancel-screen
[پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
silver screen
پرده سینما
silver screen
سینما
side screen
چادر افتاب گیر
screen update
بروز دراوردن صفحه
screen generator
مولد صفحه نمایش
screen grid
شبکه پردهای
screen grid
توری غربال
screen memory
خاطره پوشان
screen pass
پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen pipe
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen position
مکان صفحه
screen font
فونت یا قلم صفحه نمایش
screen size
اندازه صفحه
screen generator
مولد صفحه
smoke screen
موجب تاریکی وابهام
screen window
پوششپنجره
vieming screen
صفحه تلویزیون
viewing screen
صفحه تصویر
wind screen
شیشه جلوی اتومبیل
monitor screen
صفحهنمایشگر
projection screen
صفحهنورافکن
screen case
صفحهنمایش
screen print
چاپتصویر
flat-screen
تخت
small screen
صفحهتلویزیون
On the movie screen.
روی پرده سینما
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
touch screen
صفحه نمایش لمسی
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
altar-screen
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
genetic screen
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
splash screen
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
splinter screen
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
start up screen
صفحه اغازگر
startup screen
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
TFT screen
SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
TFT screen
روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
tilting screen
صفحه نوسان کننده
to screen a scene
در روی پرده نشان دادن
genetic screen
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
split screen
صفحه شکسته
band screen
صافی مخازن
bar screen
غربال
bar screen
ریچه مشبک
bar screen
دریچه مشبک
split-screen
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
fire screen
پنجره بخاری
flashback screen
توری مانع شعله
fluorescent screen
صفحه فلوئورسان
fluorescent screen
صفحه فلورسنت
focusing screen
شیشه مات
full screen
تمام صفحه
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
metallized screen
صفحه تصویر الومینیمی
split screen
صفحه شکافته
split screen
صفحه تقسیم بندی شده
split screen
صفحه نمایش تقسیم شده
split screen
صفحه نمایش دوبخشی
split-screen
صفحه شکسته
split-screen
صفحه شکافته
split-screen
صفحه تقسیم بندی شده
split-screen
صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen
صفحه نمایش دوبخشی
split screen
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
aluminized screen
صفحه تصویر الومینیمی
bar screen
سرند
graphics screen
صفحه گرافیکی
luminescent screen
صفحه تصویر روشن
off screen buffer
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
screen coordinator
هماهنگ کنند پوشش دریایی
screen capture
جذب صفحه نمایش
off screen formatting
قالب بندی نامریی
off screen image
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
road screen
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
radar screen
indicator position plain :syn display radar
on screen formating
قالب بندی مرئی
radar screen
صفحه تصویر رادار
panel screen
صفحه
moving screen
پوشش ممانعتی
moving screen
گشتی ممانعتی
picture screen
صفحه تصویر
screen dump
روبرداری صفحه
light screen
صفحه نور
light screen
پرده نور
brass screen
توری برنجی
magnetic screen
سپر مغناطیسی
magnetic screen
حفاظ مغناطیسی
screen factor
ضریب شبکه
screen dump
رونوشت صفحه نمایش
screen grid voltage
ولتاژ شبکه پردهای
eighty column screen
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
half tone screen
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
full screen terminal
پایانه تمام صفحه
bit mapped screen
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
bit mapped screen
RA قرار گیرد
wind screen wiper
برف پاک کن
luminescent screen tube
لامپ تصویر روشن
anti dazzle screen
شیشه ضد نور
anti dazzle screen
شیشه نورگیر
ansi screen control
کنترل صفحه نمایش ANSI
mirror backed screen
صفحه تصویر الومینیمی
metal backed screen
صفحه تصویر الومینیمی
screen saver utility
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
full screen editing
ویرایش تمام صفحه
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
air operated pendulum type screen wiper
بادامک پاندولی بادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com