Dictiornary-Farsi | young saints Šold devils | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 72 (5 milliseconds)

English	Persian
young saints Šold devils	جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند


Other Matches

He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl .	گلویش پیش دخترک گیر کرده
saints	مقدس شمردن
devils	ابلیس
saints	مقدس
saints	" اولیاء "
saints	ادم پرهیزکار
saints	عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
saints	نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
devils	دیو
devils	نویسنده مزدور
devils	با ماشین خردکردن
devils	تند و تیزکردن غذا
devils	روح پلید
devils	شیطان
patron saints	امام یا شخص مقدس حامی شخص
all saints day	روز کلیهء مقدسین مسیحی روز اول نوامبر
sold	اغواشده
sold	بفریفته
sold	فروخته شده بفروش رفته
it was sold at 0 year's p	بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
i sold it to one abdullah	به عبدالله نامی انرا فروختم
he sold the good ones	هرچه خوب داشت فروخت
he sold the good ones	خوبهای انرا فروخت
the thing sold	مبیع
New and used cars are sold here .	انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
i sold the book for rials 0	کتاب را
tea is sold by the kilogramme	چایی را کیلویی می فروشند چایی به کیلو فروخته میشود
Ships from and sold by Amazon	فروش و ارسال توسط آمازون
i sold the book for rials 0	کتاب رافروختم 05ریال
i sold the book for rials 0	ریال فروختم
he sold the shirt off his back	پیراهن تنش راهم فروخت
young	برنا
young	نوباوه نورسته
young	نوین
with young	ابستن
young and old	پیر و جوان
with young	حامله
young	تازه
Young and old.	کوچک وبزرگ (همه و همگی )
young	جوان
young lady	دوستدختر
young man	دوستپسر
young turk	افسر جوان افراطی
to die young	جوان مردن
He is not young anymore.	او [مرد] دیگر جوان ن [یست] .
young's modulus	مدول یانگ
young's modulus	مدول الاستیسیته
young's modulus	ضریب یانگ
young ice	یخ تازه بسته
young ice	یخ نازک
young people	جوانان
the night is yet young	تازه سرشب است
young people	دخترها و پسرهایی که بسن ازدواج رسیده اند
young persons	جوان
young persons	نوجوان
young population	جمعیت جوان
young smith	اسمیت جوان
young smith	پسر مستراسمیت
young days	جوانی
Spare when you are young, and spend when you are old. <proverb>	در جوانى پس انداز کن تا در پیرى خرج کنى (براى دگر روز چیزى بنه).
young helmholtz theory	نظریه یانگ- هلمهولتس
The night is stI'll young.	تازه اول شب است
Your sister is very young for her age .	خواهرت ماشاالله خوب مانده
pope young round	مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
She doesnt like that young man.	از آن جوان خوشش نمی آید
have an old head on young shoulders <idiom>	جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
To sThe night is stI'll young .	تازه سرشب است
There is no fault in young men having desires. <proverb>	آرزو به جوانان عیب نیست .
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb>	سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
The blow made me giddy young girl .	دختر گیج وسر بهوایی است
In the nature of things, young people often rebel against their parents.	طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .