Dictiornary-Farsi | your late father | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 133 (2 milliseconds)

English	Persian
your late father	مرحوم پدرتان


Other Matches

Your father is right (in the right)	حق با پدرت است
father off	دورتر
at your father's	در خانه پدر شما
my and his father	پدر هر دوی ما
my and his father	پدر مشترک من و او
How old is his father .	پدرش چه سنی است؟
you are the p of your father	شما کاملا` به پدر خود شبیه هستید
father	پدری کردن
your and my father	پدر شما و من
father	پدر
father	والد
father	موسس
father	موجد بوجود اوردن
I am late.	من دیر کردم.
I am getting late.	دارددیرم می شود
it is very late	بسیار دیر است
late <adj.> <adv.>	دیر
he may come late	شایددیر بیاید
Nobody was late except me .	هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
he may come late	ممکن است دیر بیاید
Better late then never. <proverb>	تاخیر بهتر از هرگز است .
of late	اخیرا
of late	دراین روزها
to be late	دیر رسیدن
to be late	دیر امدن
Better late than never. <proverb>	آهسته برو همیشه برو.
Better late than never! <proverb>	دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
to be late	دیرکردن
Better late than never. <proverb>	دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
it is very late	خیلی دیرشده است
late	دیر
late	متوفی
late	تازه گذشته
late	مرحوم
late	اخیر
late	زیاد
late	تا دیر وقت اخیرا
late	کند
late	تادیرگاه
late	دیراینده
the dying father said	پدر که درحال مردن بود گفت
step father	ناپدری
like father, like son <idiom>	درست شبیه پدر
like father like son	پسر کو ندارد نشان از پدر توبیگانه خوان و مخوانش پسر
founding father	بنیادگذار
father-in-law	پدر شوهر
father figures	پدر- نماد
I had a letter from my father .	از پدرم کاغذ داشتم
Father Christmas	بابانوئل
founding father	پدر ملت
founding father	پیافکن
founding father	موسس
founding father	بنیانگذار
foster father	پدرخوانده
Father's Day	روز پدر
father imago	پدر- نماد
Holy Father	پدر مقدس
father-in-law	پدر زن
putative father	پدر غیرشرعی کسی که بر حسب شیاع محلی پدر یک طفل نامشروع است
putative father	پدر غیر قانونی
on the father's side	از سمت بدر
father file	پرونده بنیادی پرونده اصلی
father file	فایل اصلی
father fixation	تثبیت پدری
father in law	پدر شوهر
he takes a his father	به پدرش ماننداست
he takes a his father	به پدرش می رود
he succeeded his father	بجای پدرنشست
he succeeded his father	جانشین پدرش شد
father in law	پدر زن
father surrogate	جانشین پدر
foster father	شوهردایه
father file	فایل پدر
father file	پشتیبان گونه قدیمی فایل
Do you want an inheritance from your father?THen a. <proverb>	میراث پدر خواهى علم پدر آموز.
father figure	پدر- نماد
god the father	خدای پدر
grand father	پدر بزرگ
grand father	جد
does your father live	ایا پدر شما زنده است
Damn it, you are late again!	لعنتی باز تو دیر کردی. [دیر آمدی]
I wI'll come as late as I possibly can .	تا آنجائیکه بشود دیر می آیم
It is never too late to mend.	هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
keep late hours	دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن
She procrastinated until it was too late .	آنقدر دفع وقت (وقت کشی ) کرد که دیگه کار از کار گذشت
It is never too late to mend. <proverb>	براى اصلای شدن هیچگاه دیر نیست .
Before it is too late . while one has the chance .	اگر فرصت با قی است ( از دست نرفته )
We were afraid lest she should get here too late .	ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
It is never too late to learn . <proverb>	براى کسب علم هیچ موقعى دیر نیست .
to keep late hours	دیر برخاستن
the late rains	بارانهای اخیر
the late governor	فرماندار اخیر
of late years	دراین چند سال گذشته
late war	جنگ قبلی
late time	زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
iwas late	دیر کردم
late time	زمان سکته انفجار
late maturing	دیررس
iwas late	دیرم شد
iwas late	دیررسیدم
keep late hours	دیر خوابیدن و دیر برخاستن
the widow of the late	زن مرحوم .....
to keep late hours	دیر خوابیدن
i was up late last night	بودم
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
late cut	ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
late latinu	لاتین دورههای بعد
what made you so late	چه شد که این همه دیر کردید
He's the spitting image of his father.	درست مثل پدرش است.
He's a carbon copy of his father.	کپی پدرش است.
great grand father	جد اعلی
Did you deliver my letter to your father ?	نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
labour is often the father of pleasure <proverb>	مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
Leave world with your father that. . .	به پدرتان بسپارید که ...
late-Modern architecture	[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
Do you get up early [late] in the morning ?	آیا شما صبح ها زود [دیر] از خواب برمیخیزید؟
It is too late . the die is cast .	کار از کار گذشته
The train was 10 minutes late.	قطار 10 دقیقه دیر رسید
To keep late nights [hours]	شب زنده داری کردن
Is the train from Leeds late?	آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
Dont be late for work.	دیر سر کار نیایی (سر وقت بیایی )
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
Depending on how late we arrive ...	بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
Luchily for me the train was late.	خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
putative father of an illegitimate child	پدر مفروض فرزندی نامشروع
She married a man old eonugh to be her father.	با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
Many thanks for the sympathy shown to us [on the passing of our father] .	خیلی سپاسگذارم برای همدردی شما [بخاطر فوت پدرمان] .
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father.	جلوی پدرش سیگار نمی کشد
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.	عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb>	کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
The suspected offender [perpetrator] is a previously respectable father.	پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است .