Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
three state logic
: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
Other Matches
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
high impedance
امپدانس بالا
aloft
سطوح بالا در بالای
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
presses
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
footnote
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnotes
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
push down list
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
up and down
بالا و پایین
bottom up
از پایین به بالا
top down
از بالا به پایین
top-down
از بالا به پایین
yo-yo
بالا و پایین رونده
top down development
توسعه از بالا به پایین
yo-yos
بالا و پایین رونده
bump
بالا و پایین رفتن
see-saws
بالا و پایین روی
fluctuating
حرکت به بالا و پایین
dandle
بالا و پایین انداختن
fluctuate
حرکت به بالا و پایین
see-sawing
بالا و پایین روی
fluctuated
حرکت به بالا و پایین
see-saw
بالا و پایین روی
see-sawed
بالا و پایین روی
fluctuation
حرکت به بالا و پایین
fluctuates
حرکت به بالا و پایین
dead center position
نقطه مرگ بالا یا پایین
top down programming
برنامه سازی از بالا به پایین
heaving
بالا و پایین رفتن ناو
swaying
بالا و پایین رفتن ناو
bottom up technique
روش اجرا از پایین به بالا
jigging
بالا و پایین بردن طعمه در اب
jounce
بشدت بالا و پایین پریدن
uppercut
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercuts
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
drafted
چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
draft
چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
high/low/close/open graph
نمودار بالا / پایین / بسته /باز
drafts
چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
count down
از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
hair stroke
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
tamp
بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
halliard
طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
elevation
تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevations
تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
jungle gym
چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
status
خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
scroll
متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scrolls
متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
horizontal
دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
scroll
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
hunting
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
scrolls
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
highlight bar
میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
laser
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
lasers
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
vertical diagraph
شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
jitter
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
roll scroll
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
plotters
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
bottom up method
ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up programming
ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
scrolls
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
feints
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting
حرکت از میله بالا به میله پایین
feint
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted
حرکت از میله بالا به میله پایین
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
hierarchy
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
square wave
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
migration
انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
arrow keys
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
impedance bridge
پل امپدانس
line impedance
امپدانس خط
impedance
امپدانس
impedance protection
حفافت امپدانس
impedance of grid
امپدانس شبکه
impedance ratio
نسبت امپدانس
impedance relay
رله ی امپدانس
impedance transformation
تبدیل امپدانس
coupling impedance
امپدانس تزویج
internal impedance
امپدانس داخلی
input impedance
امپدانس ورودی
impedance transformer
مبدل امپدانس
impedance converter
مبدل امپدانس
impedance corrector
مصصح امپدانس
impedance coupling
پیوست امپدانس
impedance characteristic
مشخصات امپدانس
impedance function
تابع امپدانس
output impedance
امپدانس خروجی
impedance balancing
تعادل امپدانس
generator impedance
امپدانس ژنراتور
zener impedance
امپدانس زنر
impedance irregularity
غیریکنواختی امپدانس
impedance matrix
ماتریس امپدانس
image impedance
امپدانس تصویر
impedance meter
امپدانس متر
impedance balancing
تقارن امپدانس
downhaul
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
پایین دادن لوله پایین اوردن
impedance transforming filter
صافی تبدیل امپدانس
impedance feedback
پیوست برگشت امپدانس
impedance comparator
تطبیق دهنده امپدانس
low impedance input
ورودی اولیه با امپدانس کم
high input impedance circuit
مدار با امپدانس ورودی زیاد
impedance measuring set
دستگاه اندازه گیری امپدانس
impedance unbalance finder
دستگاه یابنده امپدانس نامتعادل
impedance
مقاومت جریان متناوب امپدانس
impedance meter
دستگاه اندازه گیری امپدانس
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
impedance unbalance measuring set
دستگاه اندازه گیری امپدانس نامتعادل
down
سوی پایین بطرف پایین
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
impedance
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
atop of
در بالای
upped
بالای
outreach
بالای سر
above
بالای
overhead
بالای سر
over-
بالای سر
oer
بالای
upping
بالای
overhead
در بالای سر
into the bargain
بالای ان
over
بالای
over
بالای سر
at the top of
در بالای
up
بالای
above
بالای سر
over-
بالای
atop of
بالای
oer
بالای سر روی سر
crown
بالای هرچیزی
uptown
بالای شهر
run over
<idiom>
حرکت از بالای
crow's nest
بالای بلندی
in
بالای روی
in-
بالای روی
knap
بالای تپه
upstream
بالای رودخانه
over the horizon
از بالای افق
above the earth
بالای زمین
over the horizon
بالای افق
up the street
بالای خیابان
on
بالای در باره
fanlights
پنجره بالای در
fan light
پنجره بالای در
fanlight
پنجره بالای در
plunging fire
اتش بالای سر
ridge tree
کش بالای شیروانی
mantel board
در بالای بخاری
overhead stroke
ضربه از بالای سر
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
overhead backhand
بک هند از بالای سر
aloft
در بالای زمین
overhead cover
حفاظ بالای سر
mean high water
اب بالای میانگین
overhead forehand
فورهند از بالای سر
crowns
بالای هرچیزی
roof tree
کش بالای شیروانی
rooftop
بالای بام
ridge pole
کش بالای شیروانی
ridge piece
کش بالای شیروانی
rooftops
بالای بام
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
refereeing
داور بالای والیبال
headlines
در بالای صفحه ریسمان
refereed
داور بالای والیبال
referees
داور بالای والیبال
superlunary
واقع بر بالای ماه
head water
بالای رودخانه بالارود
aboveground
در بالای سطح زمین
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
high rate of interest
نرخ بالای بهره
tree house
خانه بالای درخت
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
referee
داور بالای والیبال
rain water head
طشتک بالای ناودان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com