English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English Persian
hail : سلام درود
hailed : سلام درود
hailing : سلام درود
hails : سلام درود
Other Matches
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
To stand at the salute. بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
saluting battery توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
saluting احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting درود
kind regards درود
saluted درود
complimented درود
salute درود
compliments درود
complimenting درود
salutes درود
compliment درود
greeting درود
salutation درود
greetings درود
regarded درود
regards درود
salutations درود
regard درود
glad hand درود گرم
greeting درود تهنیت
greets درود برخورد
greet درود برخورد
greetings درود تهنیت
greeted درود برخورد
It hast fully registered with her . درود گرم وصمیمانه
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
salutation سلام
saluted سلام
salutes سلام
salute سلام
salutations سلام
howdy سلام !
good afternoon سلام
kind regards سلام
hullo سلام
allhail سلام
all hail سلام
saluting سلام
salaam سلام
hello سلام
greet : سلام
ave سلام
greeted : سلام
greets : سلام
salaamed سلام
greeting سلام
regards سلام
salaams سلام
regard سلام
regarded سلام
salaaming سلام
greetings سلام
greetings سلام کننده
hail سلام کردن
half cap نیم سلام
gun salute تیر سلام
hailed سلام کردن
minute gun توپ سلام
nodding acquaintance سلام علیک
to take the salute سلام گرفتن
salaaming سلام کردن
to give the time of day سلام کردن
saluting gun توپ سلام
greeting سلام کننده
take the salute سلام گرفتن
color salute سلام به پرچم
full dress لباس سلام
stye سنده سلام
salaamed سلام کردن
hallos سلام کردن
styes سنده سلام
sties سنده سلام
salutes سلام دادن
hello سلام کردن
saluted سلام دادن
hellos سلام کردن
salute سلام دادن
salaam سلام کردن
saluting سلام دادن
hails سلام کردن
blank catridge گلوله سلام
hullos سلام کردن
sty سنده سلام
hailing سلام کردن
admirals' march سلام تیمساری
salaams سلام کردن
curtseying سلام یاتواضع کردن
to salute an officer افسری را سلام دادن
curtsies سلام یاتواضع کردن
They greeted each other. با هم سلام وتعارف کردند
curtsy سلام یاتواضع کردن
Please give him my (best) regards. سلام مرا به اوبرسانید
Remember me to him. سلام من را به او برسان. [مرد]
curtsey سلام یاتواضع کردن
curtsying سلام یاتواضع کردن
Give him my regards. سلام من را به او برسان. [مرد]
evening gun توپ سلام شامگاه
fire salute توپ سلام انداختن
to fire salute توپ سلام انداختن
give my r. s to him سلام مرابه او برسانید
hailed سلام برشما باد
hail سلام برشما باد
hailing سلام برشما باد
hails سلام برشما باد
to return a greeting جواب سلام دادن
peace be with you سلام برشما باد
saluter سلام دهنده یاکننده
curtsied سلام یاتواضع کردن
to make a curtsy سلام زنانه کردن
Everyone sends their regards to you. همگی بهت سلام رسوندن.
salutations تعارف سلام اول نامه
gratulate تبریک گفتن سلام کردن
salutation تعارف سلام اول نامه
half cap سلام با اندک تکانی درکلاه
he has an axe to grind سلام لربی طمع نیست
levee سلام عام بارعام دادن
personal salute تیر سلام برای افراد
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
present arms سلام درحال پیش فنگ
He didnt return (acknowledge) my greetings. جواب سلام مرا نداد
To take the salute. جواب سلام ( نظامی ) رادادن
To be a nodding acquaintance of someone . با کسی سلام وعلیک داشتن
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
to do make or pay obeisance to بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
greet درود گفتن تبریک گفتن
greeted درود گفتن تبریک گفتن
greets درود گفتن تبریک گفتن
parting shots تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
ahoy ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
Can't you just say hello like a normal person? نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
salutes سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
saluting سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salute سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluted سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
salvoes شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com