English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Do you have a room with a better view? آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
Other Matches
Do you have anything better? آیا چیزی بهتر دارید؟
You're improving. <idiom> دارید بهتر می شوید [در انجام کارتان] [اصطلاح روزمره]
outsold بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
camara [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
To color a room brown. اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
camera [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
bell-chamber [اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
Could you reserve a room for me? آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
air-conditioned اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
saving institutions موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
What is your relationship? با هم چه نسبتی دارید ؟
you've شما دارید
what have you to say? چه حرفی دارید
It is very kind of you . لطف دارید
youmay well ask حق دارید بپرسید
what have you to say? چه فرمایشی دارید
something is wrong with you یک کسالتی دارید
what news خبرتازه چه دارید
have you anything more to say دیگرفرمایشی یاحرفی دارید
What would you like to drink? نوشیدنی چه میل دارید؟
How old are you?Whats your age ? چند سال دارید ؟
As you are well informed… همانطور که اطلاع دارید
You have my home address. شما آدرس من را دارید.
Do you have any stamps? آیا تمبر دارید؟
what news چه خبر تازه دارید
what is your preference کدام را میل دارید
What vegetables do you have? چه سبزی هایی دارید؟
what about your brother? از برادرتان چه خبر دارید
Please do not hang up! گوشی را نگه دارید!
Hold the line, please! لطفا گوشی را نگه دارید!
Do you have anything cheaper? آیا چیزی ارزانتر دارید؟
Do you have anything bigger? آیا چیزی بزرگتر دارید؟
Are there any special fares? آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
Do you have a street map? آیا نقشه خیابانها را دارید؟
Do you have any special rates? آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
Do you have any fresh fruit? آیا میوه تازه دارید؟
Do you have any vacancies? آیا اتاق خالی دارید؟
Do you have anything quieter? آیا چیزی ساکت تر دارید؟
Which bank do you bank with? در کدام بانک حساب دارید؟
how old are you چندسال دارید چندساله هستید
Dont mention it . You are welcome. اختیار دارید (درمقام تعارف )
Where do you come from ? اهل کجاهستید ( یا چه ملیتی دارید) ؟
what say you to a cinema? در باره سینما چه عقیده دارید
keep the fire in اتش را روشن نگاه دارید
ask him if he likes to go از او بپرسید "میل دارید بروید یا نه "
what is the latest خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
where do you live کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
Do you have a hotel guide? آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
Do you have any more luggage? آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
Do you have nothing to declare? آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs . میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
keep up your french زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
how do you like it ایا میل دارید یا ندارید تا چه اندازه
Thank you, I appreciate it. خیلی ممنون.شما لطف دارید.
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
Any objections ? فرمایشی بود ؟ ( ایراد یا اعتراضی دارید )
the more better the best بهتر
better than بهتر از
so much the better چه بهتر
all the better چه بهتر
so much the better for me بهتر من
better بهتر
Do you have nothing to declare? آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
Do you have ... for diabetics? آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
amelioration بهتر شدن
So much the better. دیگه بهتر
The more the better . هر چه بیشتر بهتر
on the mend <idiom> بهتر شدن
modify بهتر کردن
meliorative بهتر شونده
might as well <idiom> ترجیحا بهتر
meliorate بهتر شدن
modifying بهتر کردن
modifies بهتر کردن
ameliorator بهتر کننده
ameliorative بهتر شونده
to change to the better بهتر شدن
cote بهتر بودن از
ameliorate بهتر کردن
ameliorated بهتر کردن
ameliorates بهتر کردن
ameliorating بهتر کردن
above rubies بهتر از یاقوت
the best of all از همه بهتر
preferably بطور بهتر
Do you have some change for the parking meter? آیا شما پول خرد برای پارکومتر دارید؟
Is there train running on time? آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
he works better او بهتر کار میکند
outplay بازی بهتر از حریف
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> پیشگیری بهتر از درمانه.
tea is preferable to water چایی از اب بهتر است
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> پیشگیری بهتر از درمانه.
I feel it is appropriate ... به نظر من بهتر است که ...
enhance بهتر یا واضح تر کردن
Just as well you didnt come . همان بهتر که نیامدی
the better plan is to بهتر این است که .....
to get back on one's feet بهتر شدن [از بیماری]
more the merrier <idiom> هرچی بیشتر بهتر
enhancing بهتر یا واضح تر کردن
enhances بهتر یا واضح تر کردن
enhanced بهتر یا واضح تر کردن
it was no better هیچ بهتر نبود
it would be preferble to بهتر خواهد بود
out act بهتر انجام دادن از
modification بهتر کردن مدل
ammunition modification بهتر سازی مهمات
It is better to know each others mind than to know each others language. <proverb> همدلى از همزبانى بهتر است .
Better late then never. <proverb> تاخیر بهتر از هرگز است .
i should p stay at home بهتر است در خانه بمانم
amending بهتر کردن بهبودی یافتن
it peels better بهتر پوست ان کنده میشود
This photo does not do you justice. خودتان از عکستان بهتر هستید
to get back on one's feet وضعیت خود را بهتر کردن
ameliorate بهتر شدن بهبودی یافتن
rounding ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
hardening and temper بهتر کردن تشویه ی فولاد
surpasses بهتر بودن از تفوق جستن
i know you better than he من شما را بهتر میشناسم تااو
ameliorated بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorates بهتر شدن بهبودی یافتن
surpassed بهتر بودن از تفوق جستن
surpass بهتر بودن از تفوق جستن
amend بهتر کردن بهبودی یافتن
ameliorating بهتر شدن بهبودی یافتن
amended بهتر کردن بهبودی یافتن
rounding ایجاد دید بهتر در گرافیک
She has known better days in her youth . معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
I know best where my interests lie. صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
hole shot شکست دادن حریف با شروع بهتر
Better do it than wish it done. <proverb> شروع عمل بهتر از آرزوى انجام آن.
you ought to know better شما باید بهتر از این بدانید
think better of <idiom> رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
hole job شکست دادن حریف با شروع بهتر
follow up <idiom> بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
outshoot تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
soil improvement بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
adjustment تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjustments تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
He is the best physician as physicians go. نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
Better late than never! <proverb> دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
Better late than never. <proverb> دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
Are you feeling any better? آیا حال شما کمی بهتر است؟
go-getter <idiom> شخصی کار میکند برایبدست آوردن موقعیتی بهتر
carbonet hardness درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
quick kick کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
sight window بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
goal 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goals 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
adjust تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusts تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
lag زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lagged زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lags زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
forehanded پس انداز کن
ex post saving پس انداز
saving پس انداز
deposit پس انداز
deposits پس انداز
aggregate saving پس انداز کل
saver پس انداز کن
ex ante saving پس انداز
irrigator اب انداز
thrift پس انداز
savings پس انداز
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
missile launcher موشک انداز
personal saving پس انداز شخصی
postponer تاخیر انداز
private saving پس انداز خصوصی
line starter راه انداز خط
procrastinator تعویق انداز
propensity to save گرایش به پس انداز
permanent saving پس انداز دائمی
paysage چشم انداز
net saving پس انداز خالص
negative saving پس انداز منفی
national saving پس انداز ملی
mobilization of savings تجهیز پس انداز
mobilization of savings بسیج پس انداز
missile man موشک انداز
paradox of thrift تناقض پس انداز
splitter نفاق انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com