English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 264 (15 milliseconds)
English Persian
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
Search result with all words
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
virus وجود دارد
viruses وجود دارد
main ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
dot روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dotting روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standards خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
aileron spar تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
de jure recognition شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
HyperTerminal برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
kelly drive bushing اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
phenolic epoxy خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
reticle تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
routing مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
safe format عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
ScanDisk که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
winchester disk دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
Berlin کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
Racial prejudice prevails in some countries. دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
There are ine milion book (volumes)in this library. دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
She loves him in spite lf sll his faults . با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
There are many difference between Persian and English . بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
Where theres will theres a way . <proverb> تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there air conditioning? آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Is there heating? آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
There is one physician for every 260 inhabitants. برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
There is more to it than meets the eye. ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
groove [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
There's an exception to every rule. برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
and there an end. و پایان وجود دارد.
Other Matches
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
presence وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding . با وجود
entity وجود
personality وجود
personalities وجود
neer do well or well پی وجود
despite با وجود
entities وجود
existences وجود
existence وجود
individuation وجود
being وجود
in spite با وجود
self assertiveness ابراز وجود
exist وجود داشتن
existed وجود داشتن
exists وجود داشتن
person وجود ذات
essence وجود ماهیت
d. of constitution نازکی وجود
pre existence تقدم وجود
drink hail گوارای وجود
qualities وجود خصوصیت
none the less با وجود این
pantheist معتقدبوحدت وجود
system اصول وجود
Despite the fact that… با وجود اینکه
nonetheless بااین وجود
persons وجود ذات
be وجود داشتن
from the bottom of one's heart <idiom> از اعماق وجود
to be there وجود داشتن
body and soul <idiom> با تمام وجود
universe عالم وجود
regardless با وجود علیرغم
individuality وجود فردی
systems اصول وجود
d. constitution وجود نازک
preexistence تقدم وجود
non ego غیر وجود
quality وجود خصوصیت
begetter وجود اور
fact وجود مسلم
reality اصالت وجود
realities اصالت وجود
in spite of that با وجود این
facts وجود مسلم
animalization وجود مواد حیوانی
begets سبب وجود شدن
preexistent دارای تقدم در وجود
begetting سبب وجود شدن
beget سبب وجود شدن
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
cosmos نظام عالم وجود
cosmologies نظام عالم وجود
cosmology نظام عالم وجود
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
numen وجود الهی خدا
hydrometeor وجود بخاراب در هوا
preexist قبلا وجود داشتن
nevertheless با این وجود علیرغم
objectives دارای وجود خارجی
atheism انکار وجود خدا
objective دارای وجود خارجی
for all that با وجود همه اینها
hemoglobinuria وجود هموگلوبین درادرار
hematuria وجود خون در ادرار
know nothing منکر وجود خدا
pantheism ایین وحدت وجود
in the face of such odds با وجود این تفاوت
oxaluria وجود جوهر ترشک
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
She was a fine woman ( person ) . وجود بسیار نازنینی بود
reacting تغییر به علت وجود یک ماده
fetches مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
phosphaturia وجود فوسفات زیاد در پیشاب
fetched مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
cosmogonic وابسته به خلقت عالم وجود
fetch مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
give someone a good run for her money <idiom> رقابت شدید به وجود آوردن
put one's foot down <idiom> با تمام وجود اعتراض کردن
reacts تغییر به علت وجود یک ماده
reacted تغییر به علت وجود یک ماده
react تغییر به علت وجود یک ماده
pantheism همه خدایی وحدت وجود
trichotomy تقسیم وجود انسان به سه قسمت
converging تقارب خطوط وجود تشابه
converges تقارب خطوط وجود تشابه
converged تقارب خطوط وجود تشابه
agnostic عرفای منکر وجود خدا
agnostics عرفای منکر وجود خدا
warehouse refusal اعلام عدم وجود درانبار
converge تقارب خطوط وجود تشابه
Such a thing does not exist at all . چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
androgyny وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
factionalism اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
To put ones heart and soul into a job . باتمام وجود کاری را انجام دادن
substantialize دارای وجود خارجی کردن یاشدن
You are needed . They need you . وجود شما مورد نیاز است
unitarianism وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
lactosuria وجود ماده قندی شیر درپیشاب
There is no such number. همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
cosmologist دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
objectiveness با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
homogamy وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
There is nothing to worry about. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
albinism عدم وجود رنگ دانه در بدن
to not be [any] the wiser <idiom> ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
There's no reason for concern. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
logos اصل یا منشاء عقل عالم وجود
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
in nature همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
xanthoma وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
dualism وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
Inquietude حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
However hard he tried ... با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
There's no danger of that happening again. خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
There are not many amusements in this town. دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
Ah, what the heck! اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
There is no reason to do something دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
cosmogony خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
The chances of a soloution are bleak. احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
deque یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
windage تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
non striker توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
addressing دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
notation قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
There is no pleasure without pain . <proverb> هیچ کامیابى و لذتى بدون درد ورنج وجود ندارد .
notations قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
I don't think there's any question about it. من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
windage تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
move of pattern [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
double coincidence of wants نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
crevice corrosion خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
It is all over between them . They are thru with each other . بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
Dialer امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
output که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
to reinvent the wheel <idiom> هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
selects خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
divided landing gear ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
outputs که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
select خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selected خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
declarative statement نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
DX پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
declaration نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
vaccines امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
vaccine امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
declarations نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
references نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
not stage مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
erastianism سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
positive economics شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
sailwing هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
robustness توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
imperialism استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
potential substitution حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
bogota نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
north atlantic treaty organization (nato پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
do while یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
pop down menu که روی موادی که روی صفحه وجود دارند نشان داده میشود
spiritism اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
recoupment خودداری از پرداخت دین به علت وجود علت قانونی
warn بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
there is a time for everything دارد
heavy fighting is in progress دارد
chain دارد.
he is ill with fever تب دارد
he has worms دارد
he has a rage for money دارد
are there any remarks? دارد
has دارد
hast او دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com