English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
wassail ابجو یاشراب مخلوط با ادویه وشکر
Other Matches
purls ابجو دارای ادویه معطر
purling ابجو دارای ادویه معطر
purled ابجو دارای ادویه معطر
purl ابجو دارای ادویه معطر
lagers ابجو نارس ابجو کم الکل
lager ابجو نارس ابجو کم الکل
muscatel انگور یاشراب موسکاتل
mincemeat مخلوطی ازکشمش وشکر وگوشت
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
torte کیک تخم مرغ وشکر ومغزگردو
swizzle انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
cambric tea نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
meringues سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringue سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
ale ابجو
hopped ابجو
hopping ابجو
beers ابجو
gill ابجو
hops ابجو
hop ابجو
beer ابجو
brewing ابجو سازی
ale ابجو انگلیسی
stoutest نوعی ابجو
stouter نوعی ابجو
stout نوعی ابجو
kilderkin پیمانه ابجو
brewer's yeast مایه ابجو
alewife زن ابجو فروش
beer ابجو نوشیدن
wort مخمر ابجو
lagers ابجو دیر رس
alegar سرکه ابجو
lager ابجو دیر رس
barm مایه ابجو
beer money پول ابجو
beery مست ابجو
beers ابجو نوشیدن
pharaohs نوعی ابجو قوی
bakers yeast نوعی مخمر ابجو
MalT مالت ابجو ساختن
malty خو گرفته به ابجو خوری
porters حمل کردن ابجو
half and half نوعی ابجو انگلیسی
porter حمل کردن ابجو
swipes ابجو بد وکم مایه
small ale ابجو ابکی وارزان
pot house ابجو فروشی خرابات
kvass ابجو کم الکل روسی
porterhouse ابجو واغذیه فروشی
pharaoh نوعی ابجو قوی
beery مانند ابجو ابجودار
condiment ادویه
condiments ادویه
spice ادویه
spicery ادویه
pungent پر ادویه
spicing ادویه
spices ادویه
spiced ادویه
small beer ابجو پست وکم الکل
spicy ادویه دار
spicy ادویه زده
seasoning ادویه زنی
spice rack قفسه ادویه
spicing ادویه زدن به
spicery ادویه جات
spice box قوطی ادویه
spices ادویه زدن به
spiced ادویه زدن به
spice ادویه زدن به
spicery ادویه [آشپزی]
seasoner ادویه زننده
swats ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی
stein لیوان دسته دار ابجو خوری
condiments چاشنی ادویه زدن
abortive medicines ادویه مسقط جنین
condiment چاشنی ادویه زدن
chilli خوراک لوبیای پر ادویه
chutney یک نوع ترشی با ادویه
chilies خوراک لوبیای پر ادویه
chillies خوراک لوبیای پر ادویه
chili خوراک لوبیای پر ادویه
Chile خوراک لوبیای پر ادویه
emmenagogue ادویه قاعدگی اور
emmenagogues ادویه مدره طمث
piccalilli ترشی ادویه وسبزیجات
malt liquor مشروبی شبیه ابجو که بامالت تخمیر میشود
methglin نوشابه انگبینی ادویه دار
sangaree باده قرمز ادویه زده
to garble spices ادویه رابازرسی وپاک کردن
seasoned ادویه زدن معتدل کردن
to powder meat نمک یا ادویه بگوشت زدن
caster تنگ کوچک ادویه یا سرکه
highly seasoned پرادویه ادویه زده شده
castor :تنگ کوچک ادویه یا سرکه
season ادویه زدن معتدل کردن
herb spice blend آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
seasons ادویه زدن معتدل کردن
casters :تنگ کوچک ادویه یا سرکه
castors :تنگ کوچک ادویه یا سرکه
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
vinaigrette سس دارای سرکه و روغن زیتون و ادویه
hippocras شرابی که بان ادویه زده باشند
aniseed تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
pastrami گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
pot pourri کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
blenders مخلوط کن
blender مخلوط کن
mixer مخلوط کن
admixture مخلوط
compost مخلوط
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
composite مخلوط
blent مخلوط شد
macedoine مخلوط
admixtion مخلوط
mixers مخلوط کن
blends مخلوط
confused مخلوط
blend مخلوط
hash مخلوط
mixtures مخلوط
mixture مخلوط
mixed مخلوط
blending مخلوط
solid solution کریستال مخلوط
blent مخلوط کرد
admix مخلوط کردن
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
mixture بتن مخلوط کن
mixtures بتن مخلوط کن
batch mixer مخلوط کن ضربهای
laudanum مخلوط افیون
azeotropic mixture مخلوط ازئوتروپ
azeotropic mixture مخلوط همجوش
blend مخلوط کردن
blend مخلوط امیختگی
mixture control کنترل مخلوط
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
porridge چیز مخلوط
lean mixture مخلوط رقیق
hash مخلوط کردن
intermeddle مخلوط کردن
interlard مخلوط کردن
gas mixture مخلوط گاز
intercarrier buzz وزوز مخلوط
intercarrier beat زنه مخلوط
immiscible مخلوط نشدنی
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
melange مخلوط امیختگی
mixed glue چسب مخلوط
commix مخلوط کردن
mixed gas گاز مخلوط
mixed crystal کریستال مخلوط
homogeneous mixture مخلوط همگن
concrete mix مخلوط بتن
confect مخلوط کردن
cryogen مخلوط سرمازا
miscible مخلوط شدنی
mell مخلوط کردن
hot mixer مخلوط کننده
blends مخلوط امیختگی
melt مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
intermingling با هم مخلوط کردن
intermingles با هم مخلوط کردن
intermingled با هم مخلوط کردن
intermingle با هم مخلوط کردن
puddles مخلوط کردن
terpenoid مخلوط باترپن
puddle مخلوط کردن
ternary mixture مخلوط سه تایی
syncrasy مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
mingling مخلوط کردن
melts مخلوط کردن
unscourced wool پشم مخلوط
crab cocktail مخلوط خرچنگ
mixer مخلوط کننده
meddles مخلوط کردن
mixers مخلوط کننده
meddled مخلوط کردن
weak mixture مخلوط ضعیف
meddle مخلوط کردن
mix امیزه مخلوط
pug mill اسیای گل مخلوط کن
blends مخلوط کردن
mixing مخلوط کردن
proportioner مخلوط کن شیمیایی
unadulterated مخلوط نشده
mixes مخلوط ترکیبی
powder mixer گرد مخلوط کن
staffed مخلوط سیمان و گچ
mix مخلوط ترکیبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com