English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (3 milliseconds)
English Persian
hash خردکردن
hash گوشت وسبزههای پخته که باهم بیامیزند امیزش
hash مخلوط
hash مخلوط کردن
hash ریزه ریزه کردن
hash ادم کودن
hash لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها
hash لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
hash سیستم کدگذاری برای کد hash بدست آید
hash سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
hash کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hash درهم
hash درهم کردن
hash پارازیت تصویر روی یک صفحه نمایش
Other Matches
to make a hash of ضایع کردن
to make a hash of خراب کردن
hash totals جمعهای کل
hash total جمع کل درهم
hash mark علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
hash mark قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
hash mark خط شروع مسابقه
hash mark خط نشان
to settle a persons hash کارکسیرا ساختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com