Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 96 (6 milliseconds)
English	Persian
channel	ابرو ابراهه
channeled	ابرو ابراهه
channeling	ابرو ابراهه
channelled	ابرو ابراهه
channels	ابرو ابراهه
Other Matches
race	ابراهه
channeled	ابراهه
channelled	ابراهه
races	ابراهه
channel	ابراهه
raced	ابراهه
water way	ابراهه
channeling	ابراهه
watercourse	ابراهه
channels	ابراهه
streamed	رودخانه ابراهه
streams	رودخانه ابراهه
stream centerline	اسه ابراهه
stream bed	بستر ابراهه
stream	رودخانه ابراهه
accolades	خط ابرو
dishonourable	بی ابرو
low down	بی ابرو
prestige	ابرو
low-down	بی ابرو
accolade	خط ابرو
dishonorable	بی ابرو
bristling	ابرو
watercourse	ابرو
wash out	ابرو
street gutter	ابرو
low dwon	بی ابرو
creditability	ابرو
apt words	ابرو
eyebrows	ابرو
eyebrow	ابرو
gutters	ابرو
gutter	ابرو
credit	ابرو
ditch	ابرو
ditches	ابرو
braced	خط ابرو
brace	خط ابرو
ditched	ابرو
reputation	ابرو
reputations	ابرو
brow	ابرو
brows	ابرو
canals	ابرو
canal	ابرو
credits	ابرو
crediting	ابرو
credited	ابرو
wash out	شیار ابرو
Not to turn a hair. Not to bat an eyelid.	خم به ابرو نیاوردن
box gutter	ابرو صندوقهای
aqua	ابرو عرق
honor	ابرو ناموس
braced	اتل ابرو
not to stir an eyelid	خم به ابرو نیاوردن
weephole	ابرو دیوار
names	ابرو علامت
superciliary	مربوط به ابرو
name	ابرو علامت
what impaired his reputation	چه چیز به ابرو
indignities	هتک ابرو
pencil	مداد ابرو
pencilling	مداد ابرو
pencils	مداد ابرو
reputations	ابرو خوشنامی
indignity	هتک ابرو
brace	اتل ابرو
hips	ابرو درهای
hip	ابرو درهای
gutter	ابرو شیروانی
gutters	ابرو شیروانی
reputation	ابرو خوشنامی
intercepting ditch	ابرو بالای خاکبرداری
culverts	مجرای سر پوشیده ابرو
culvert	مجرای سر پوشیده ابرو
scowl	ابرو درهم کشی
scowling	ابرو درهم کشی
scowled	ابرو درهم کشی
fauxpas	خبط یاخطایی که ابرو
scowls	ابرو درهم کشی
To pluck ones eyebrows.	زیر ابرو برداشتن
crayon	مداد ابرو نقاشی کردن
to pucker up the brow	در هم کشیدن گره بر ابرو زدن
crayons	مداد ابرو نقاشی کردن
ditched	ابرو کنار راه کنده
highbrow	دارای ابرو وپیشانی بلند
ditch	ابرو کنار راه کنده
ditches	ابرو کنار راه کنده
glabella	برامدگی پیشانی میان دو ابرو
To make eyes.	چشم و ابرو آمدن (نازو غمزه ).
stream gaging	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com