English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
back facing tool ابزار صیقل کاری
Search result with all words
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
Other Matches
blindage صیقل کاری
burnishing صیقل کاری
fairing صیقل کاری
blindingly صیقل کاری ساختمان
blinding صیقل کاری ساختمان
cylinderical lapping صیقل کاری مدور
bright luster صیقل کاری کاملا" براق
bumping tool ابزار خم کاری
knurled tool ابزار اج کاری
drilling tool ابزار مته کاری
baguet [ابزار برجسته کاری کوچک]
baguette [ابزار برجسته کاری کوچک]
nagnet [ابزار برجسته کاری کوچک]
bagnette [ابزار برجسته کاری کوچک]
blow torch چراغ لحیم کاری [ابزار]
trowel ماله گچ کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
router ابزار کنده کاری لیسه نجاری
trowel ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
brick trowel ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bricklayer's trowel ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
mason's trowel ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bit تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
bits تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
furbisher صیقل گر
facing صیقل
slicker صیقل زن
facings صیقل
burnish صیقل
burnishes صیقل
polish : صیقل
polishes صیقل
polishes : صیقل
polish صیقل
varnishes جلا صیقل
glaze صیقل کردن
glazes صیقل کردن
lustreer درخشندگی صیقل
varnished جلا صیقل
burnish صیقل دادن
varnish جلا صیقل
polish صیقل دادن
polishes صیقل دادن
burnishes صیقل دادن
lustre صیقل پرداخت
polishing file سوهان صیقل
polishing صیقل دادن
burnishing صیقل دادن
gloss صیقل دادن
varnishing جلا صیقل
tumbling barrel غلتک مخصوص صیقل فلزات
refinish صیقل یا رنگ و روغن تازه دادن به
brown finish صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
steel wool براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
machines تراشکاری کردن صیقل کردن
machine تراشکاری کردن صیقل کردن
machined تراشکاری کردن صیقل کردن
folding ruler خط کش [ابزار]
tool ابزار
yard stick خط کش [ابزار]
yardstick خط کش [ابزار]
devices ابزار
hardware ابزار
device ابزار
locking device ابزار
instrumentation ابزار
doodad ابزار
doodads ابزار
folding rule خط کش [ابزار]
folding meter stick خط کش [ابزار]
double meter stick [American] خط کش [ابزار]
implemented ابزار
gadgets ابزار
tools ابزار
implement ابزار
implements ابزار
implementing ابزار
gadget ابزار
carpenter's rule خط کش [ابزار]
instrument ابزار
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
physical device ابزار مادی
tool ابزار کار
calliper [British] کولیس [ابزار]
calipers کولیس [ابزار]
astragulus ابزار فیتیله ای
bench میز ابزار
angle-roll ابزار گرد
folding yardstick [metric] خط کش تاشو [ابزار]
moulding plane رنده ابزار
machine tools ابزار ماشینی
furniture ابزار اهنی
firmware استوار- ابزار
calipers قطرسنج [ابزار]
calliper [British] قطرسنج [ابزار]
vernier caliper قطرسنج [ابزار]
sliding caliper قطرسنج [ابزار]
machine tool ابزار ماشینی
astragal ابزار فیتیله ای
sliding caliper کولیس [ابزار]
vernier caliper کولیس [ابزار]
control equipment ابزار نظارت
bag کیف ابزار
vernier calliper [British] کولیس [ابزار]
vernier calliper [British] قطرسنج [ابزار]
flexible drive tool ابزار گردان
means of production ابزار تولید
credit instrument ابزار اعتباری
cold heading tool ابزار سردکار
metal cutting tool ماشین ابزار
milling cutter ابزار فرزکاری
milling tool ابزار فرزکاری
centering tool ابزار تمرکز
moulding templet ابزار کشویی
planishing tool ابزار پرداخت
floating tool ابزار متحرک
operandum ابزار پاسخ
manipulandum ابزار پاسخ
generating tool ابزار تولید
gosseneck tool ابزار دوخمی
groupware ابزار گروهی
groupware گروه ابزار
hand tool ابزار دستی
joiner's hardware ابزار نجاری
lathe tool ابزار تراش
development tools ابزار توسعه
machine shop tool ابزار ماشینی
precision tool ابزار دقیق
brick workers tool ابزار بنایی
assembly tools ابزار مونتاژ
metal cutting فلزبری [ابزار]
toolhouse انبار ابزار
toolroom اتاق ابزار
turning tool ابزار تراشکاری
workbox جعبه ابزار
fishing tackle ابزار ماهیگیری
instrument panels پهنهی ابزار
instrument panels پیشخوان ابزار
toolbox جعبه ابزار
tool sharpener ابزار چاق کن
skiving tool ابزار تراش
small tool ابزار کوچک
hardware سخت ابزار
steelwork ابزار پولادین
tax instrument ابزار مالیاتی
toll steel فولاد ابزار
tool holder ابزار گیر
tool maker ابزار ساز
tool maker ابزار مند
tool set دست ابزار
folding ruler خط کش تاشو [ابزار]
bags کیف ابزار
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
cloning ابزار همزاد
putty knife کارتک [ابزار]
spackle knife کارتک [ابزار]
scraper [British کارتک [ابزار]
spatula [American] ] کارتک [ابزار]
tool kits جعبه ابزار
tool kit جعبه ابزار
tool boxes جعبه ابزار
tool box جعبه ابزار
head دهنه ابزار
folding metre stick [British] خط کش جیبی [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش جیبی [ابزار]
hawksbeak ابزار رخ منقاری
hawksbill ابزار رخ منقاری
knurled tool ابزار آج دار
helve دسته ابزار
electric drill دریل [ابزار]
drill دریل [ابزار]
drilling machine دریل [ابزار]
clone ابزار همگن
clone ابزار همزاد
electric drills دریل ها [ابزار]
drills دریل ها [ابزار]
drilling machines دریل ها [ابزار]
cloning ابزار همگن
boring machines دریل ها [ابزار]
clones ابزار همزاد
clones ابزار همگن
cloned ابزار همزاد
cloned ابزار همگن
boring machine دریل [ابزار]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com