English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
floating tool ابزار متحرک
Other Matches
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
moving متحرک
remotest متحرک
floating متحرک
vagility متحرک
remoter متحرک
vagile متحرک
locomotory متحرک
movable bridge پل متحرک
moveable متحرک
drawbridges پل متحرک
drawbridge پل متحرک
mobile متحرک
mobiles متحرک
movable dam سد متحرک
remote متحرک
bascule bridge پل متحرک
locks سد متحرک
ambulant متحرک
lock سد متحرک
dynamically متحرک
dynamic متحرک
bascule bridge پل متحرک باسکولی
mobile warfare جنگ متحرک
mobile homes خانه متحرک
mobile home خانه متحرک
mobiles جنگ متحرک
cabin scooter قفسه متحرک
movable head با نوک متحرک
moving head با نوک متحرک
breech block carrier الات متحرک
fluids مایع متحرک
on the wing سیار متحرک
nephroptosis کلیه متحرک
moving loads بارهای متحرک
moving average میانگین متحرک
boom بازوی متحرک
boomed بازوی متحرک
booming بازوی متحرک
booms بازوی متحرک
fluid مایع متحرک
sliding چهارچوب متحرک
adjustable conduit attachment fixture آویز متحرک
airmobile متحرک هوایی
bailey bridge پل متحرک وموقتی
mobile جنگ متحرک
mobile turnable ladder نردبان متحرک
mobile station فرستنده متحرک
mobile reserve احتیاط متحرک
floating tool holder ابزارگیر متحرک
crankpin یاتاقان متحرک
floating kidney کلیه متحرک
floating crane جرثقیل متحرک
floating capital سرمایه متحرک
floating bridge پل متحرک موقتی
escalade پله متحرک
abarticulation مفصل متحرک
dynamic balay حمایت متحرک
draw arch طاق پل متحرک
diarthrosis مفصل متحرک
crossing target هدف متحرک
wanding kidney کلبه متحرک
locomotives متحرک لوکوموتیو
fluid capital سرمایه متحرک
flying lines لولههای متحرک
flying machine بارفیکس متحرک
mobile plant دستگاه متحرک
mobile phase فاز متحرک
mobile defense پدافند متحرک
dynamic economy اقتصاد متحرک
travelling load بار متحرک
mobile charge بار متحرک
locomotor جنبده متحرک
piston میله متحرک
pistons میله متحرک
jack knife bridge پل متحرک تاشو
hot money پول متحرک
floating متحرک برروی اب
hauling part قسمت متحرک
quicksand ماسه متحرک
locomotive متحرک لوکوموتیو
propelled mine مین متحرک
vacillant متحرک اونگی
adjustable support پایه متحرک
adjusting lever اهرم متحرک
adjustment pedal پدال متحرک
adjustment slide فلز متحرک
adjustment wheel چرخ متحرک
living corpse مرده متحرک
counter-poise پل متحرک باسکولی
adjustable shelf صفحه متحرک
adjustable seat صندلی متحرک
walking dictionary فرهنگ متحرک
turrets برج متحرک
turret برج متحرک
walking library کتابخانه متحرک
working fluid سیال متحرک
zoogamete جنس متحرک
gradients مدرج متحرک
gradient مدرج متحرک
escalator پلکان متحرک
undersea متحرک در زیراب
sedentary غیر متحرک
slides غلاف متحرک
slide غلاف متحرک
moving staircase پلکان متحرک
moving stairway پلکان متحرک
escalator پله متحرک
moving staircase پله متحرک
moving stairway پله متحرک
stepladder نردبان متحرک
slide valve دریچه متحرک
slide valve سوپاپ متحرک
gangways پلکان متحرک
gangway پلکان متحرک
escalators پلکان متحرک
escalators پله متحرک
escalators : پلکان متحرک
escalator پلکان متحرک
escalator پله متحرک
jib بازوی متحرک
drawbridge دریچه متحرک
quadrantal davit جرثقیل متحرک
roll kitchen اشپزخانه متحرک
animation نقاشی متحرک
jibs بازوی متحرک
jibbing بازوی متحرک
animations نقاشی متحرک
jibbed بازوی متحرک
semimobile نیمه متحرک
drawbridges دریچه متحرک
escalator : پلکان متحرک
stepladders نردبان متحرک
transient target هدف متحرک
travelling crane جرثقیل متحرک
swirl گرداب متحرک
spermatozoid یاخته نر و متحرک
slipknot گره متحرک
sliding wedge کشوی متحرک
undersurface متحرک درزیرسطح
swirls گرداب متحرک
swirling گرداب متحرک
swirled گرداب متحرک
moving staircases پلکان های متحرک
bed load بار متحرک بستر
movable support تکیه گاه متحرک
trap shoot تیراندازی به هدفهای متحرک
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
moving coil meter سنجه با پیچک متحرک
bascule اهرام یا لنگرپل متحرک
adjustable ceiling fixture آویز سقفی متحرک
bag check دریچه پردهای متحرک
active a ccount حساب متحرک یا جاری
bottom boom بازوی متحرک جراثقال
airmobile operations عملیات متحرک هوایی
airmobile column ستون متحرک هوایی
kinetic sculpture پیکره سازی متحرک
travelling wave tube لامپ با موج متحرک
working lead fluid سیال متحرک یا عامل
moving stairs {pl} پله های متحرک
moving stairways پله های متحرک
quadrantal davit قایق بالابر متحرک
electromotive متحرک بوسیله برق
stereopticon سینمای غیر متحرک
flying levels افق تراز متحرک
shooting sticks صندلی جمعشو و متحرک
hanging ladder چوب بست متحرک
creeping mine مین متحرک ازاد
shooting stick صندلی جمعشو و متحرک
running rigs بکسلهای متحرک دریایی
escalators پلکان های متحرک
crossing target هدفهای متحرک عرضی
moving stairways پلکان های متحرک
moving stairs {pl} پلکان های متحرک
escalators پله های متحرک
moving staircases پله های متحرک
float fishing ماهیگیری با قایق متحرک
elevator مکان افقی متحرک
rudders مکان عمودی متحرک
runner قسمت متحرک طناب
elevators مکان افقی متحرک
runners قسمت متحرک طناب
barrage بند با دریچههای متحرک
automobiles ماشین متحرک خودکار
automobile ماشین متحرک خودکار
barrages بند با دریچههای متحرک
rudder مکان عمودی متحرک
hydraulics فن استفاده از نیروی اب متحرک
versatile متحرک متنوع و مختلط
implemented ابزار
double meter stick [American] خط کش [ابزار]
folding meter stick خط کش [ابزار]
implementing ابزار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com