Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
clone
ابزار همگن
cloned
ابزار همگن
clones
ابزار همگن
cloning
ابزار همگن
Other Matches
tool
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
homogeneous
همگن
equal
همگن
equals
همگن
equalling
همگن
equalled
همگن
equaling
همگن
equaled
همگن
homogeneous mixture
مخلوط همگن
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
homogeneous reaction
واکنش همگن
homogeneous catalyst
کاتالیزور همگن
homogeneous production function
تابع تولید همگن
linear homogenous production function
تابع تولید خطی همگن
quadratic homogeneous function
تابع همگن درجه دوم
control equipment
ابزار وارسی ابزار پایش
cohesion
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
implementing
ابزار
implemented
ابزار
tools
ابزار
locking device
ابزار
devices
ابزار
device
ابزار
tool
ابزار
implement
ابزار
yard stick
خط کش
[ابزار]
folding rule
خط کش
[ابزار]
yardstick
خط کش
[ابزار]
gadgets
ابزار
folding ruler
خط کش
[ابزار]
doodads
ابزار
doodad
ابزار
implements
ابزار
instrumentation
ابزار
folding meter stick
خط کش
[ابزار]
gadget
ابزار
instrument
ابزار
carpenter's rule
خط کش
[ابزار]
hardware
ابزار
double meter stick
[American]
خط کش
[ابزار]
physical device
ابزار مادی
turning tool
ابزار تراشکاری
drilling machines
دریل ها
[ابزار]
instrument panels
پیشخوان ابزار
fishing tackle
ابزار ماهیگیری
instrument panels
پهنهی ابزار
calipers
کولیس
[ابزار]
yard stick
خط کش تاشو
[ابزار]
sliding caliper
قطرسنج
[ابزار]
vernier caliper
قطرسنج
[ابزار]
calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
calipers
قطرسنج
[ابزار]
vernier calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
sliding caliper
کولیس
[ابزار]
vernier caliper
کولیس
[ابزار]
calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
vernier calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
tool holder
ابزار گیر
toll steel
فولاد ابزار
tax instrument
ابزار مالیاتی
steelwork
ابزار پولادین
small tool
ابزار کوچک
skiving tool
ابزار تراش
precision tool
ابزار دقیق
planishing tool
ابزار پرداخت
moulding templet
ابزار کشویی
tool maker
ابزار ساز
tool maker
ابزار مند
plier
انبردست
[ابزار]
toolroom
اتاق ابزار
toolhouse
انبار ابزار
toolbox
جعبه ابزار
tool sharpener
ابزار چاق کن
workbox
جعبه ابزار
tool set
دست ابزار
moulding plane
رنده ابزار
folding ruler
خط کش تاشو
[ابزار]
electric drills
دریل ها
[ابزار]
folding meter stick
خط کش تاشو
[ابزار]
folding rule
خط کش تاشو
[ابزار]
yardstick
خط کش تاشو
[ابزار]
drills
دریل ها
[ابزار]
boring machines
دریل ها
[ابزار]
electric drill
دریل
[ابزار]
drill
دریل
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش جیبی
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
double meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش تاشو
[ابزار]
carpenter's rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش جیبی
[ابزار]
folding ruler
خط کش جیبی
[ابزار]
drilling machine
دریل
[ابزار]
boring machine
دریل
[ابزار]
bird's-break
ابزار رخ منقاری
bench
میز ابزار
astragulus
ابزار فیتیله ای
astragal
ابزار فیتیله ای
angle-roll
ابزار گرد
common round
ابزار فیتیله
diamond-fret
ابزار لوزی
helve
دسته ابزار
knurled tool
ابزار آج دار
hawksbill
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
ابزار رخ منقاری
lifting device
ابزار بالا بر
spatula
[American]
]
کارتک
[ابزار]
scraper
[British
کارتک
[ابزار]
spackle knife
کارتک
[ابزار]
putty knife
کارتک
[ابزار]
generating tool
ابزار تولید
tool box
جعبه ابزار
tool boxes
جعبه ابزار
flexible drive tool
ابزار گردان
brick workers tool
ابزار بنایی
assembly tools
ابزار مونتاژ
joiner's hardware
ابزار نجاری
knurled tool
ابزار اج کاری
lathe tool
ابزار تراش
tool kit
جعبه ابزار
machine shop tool
ابزار ماشینی
head
دهنه ابزار
clones
ابزار همزاد
gosseneck tool
ابزار دوخمی
centering tool
ابزار تمرکز
clone
ابزار همزاد
floating tool
ابزار متحرک
cloned
ابزار همزاد
groupware
ابزار گروهی
groupware
گروه ابزار
hand tool
ابزار دستی
cloning
ابزار همزاد
manipulandum
ابزار پاسخ
operandum
ابزار پاسخ
development tools
ابزار توسعه
cold heading tool
ابزار سردکار
metal cutting tool
ماشین ابزار
milling cutter
ابزار فرزکاری
bumping tool
ابزار خم کاری
bag
کیف ابزار
tool
ابزار کار
machine tools
ابزار ماشینی
firmware
استوار- ابزار
milling tool
ابزار فرزکاری
machine tool
ابزار ماشینی
furniture
ابزار اهنی
bags
کیف ابزار
control equipment
ابزار نظارت
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
credit instrument
ابزار اعتباری
means of production
ابزار تولید
tool kits
جعبه ابزار
hardware
سخت ابزار
turnscrew
پیچ گشتی
[ابزار]
bale breaker
ابزار عدل بازکن
turnscrew
پیچ گوشتی
[ابزار]
screwdrivers
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
turnscrews
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
screwdriver
پیچ گوشتی
[ابزار]
combination toolholder
ابزار نگهدار چندگانه
screwdriver
پیچ گشتی
[ابزار]
calking mallet
ابزار زفت برداری
gaskets
نوعی ابزار مخصوص
box section bed
جعبه ماشینهای ابزار
gasket
نوعی ابزار مخصوص
bush-hammered
ابزار سنگ تراشی
back facing tool
ابزار صیقل کاری
pocket rules
خط کش های تاشو
[ابزار]
folding rulers
خط کش های جیبی
[ابزار]
Egyptian gorge
ابزار گچ بری مصری
edge-roll
ابزار سه ربع گرد
drip-mould
ابزار بند آبچکان
stock
دسته ابزار و اسلحه
acetylene torch
مشعل استیلن
[ابزار]
adaptation kit
جعبه ابزار تطبیق
beak-moulding
[ابزار مغزی آویزان]
conge
[ابزار ربع گرد]
drip-cap
[ابزار بند دماغه آب]
pocket rules
خط کش های جیبی
[ابزار]
common tool set
دست ابزار عمومی
plain carbon tool steel
فولاد ابزار غیرالیاژی
hot working die
ابزار عملیات حرارتی
tools of fiscal policy
ابزار سیاست مالی
tools of monetary policy
ابزار سیاست پولی
abrasive tool
ابزار برای سایش
electric drill
مته برقی
[ابزار]
drill
مته برقی
[ابزار]
ballcock
سیفون و ابزار متصل به آن
ballcocks
سیفون و ابزار متصل به آن
grooving tool
ابزار کام کنی
drilling machine
مته برقی
[ابزار]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com