Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
English
Persian
Soviet Union
اتحاد شوروی
Other Matches
Soviet
شوروی
deliberative
شوروی
Soviets
شوروی
consultative
شورایی شوروی
the soviet republics
جماهیر شوروی
Kremlin
دولت شوروی
soviet economy
اقتصاد شوروی
Union of Soviet Socialist Republics
اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
sovietization
انطباق با رژیم شوروی
sovietize
مطابق رژیم شوروی کردن
gosplan
سازمان برنامه ریزی شوروی
bear
لقب روسیه ودولت شوروی
bears
لقب روسیه ودولت شوروی
dumbarton oaks conference
شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
the big three
ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
federative
اتحاد
conferderation
اتحاد
accretion
اتحاد
leagues
اتحاد
alliances
اتحاد
integrity
اتحاد
injunctions
اتحاد
alliance
اتحاد
injunction
اتحاد
consolidation
اتحاد
incorporation
اتحاد
identity
اتحاد
identities
اتحاد
unions
اتحاد
solidarity
اتحاد
league
اتحاد
confederations
اتحاد
union
اتحاد
confederation
اتحاد
unity
اتحاد
federal
اتحاد
togetherness
اتحاد
mathematical identity
اتحاد ریاضی
defensive league
اتحاد دفاعی
confederacies
اتحاد پیوند
confederacy
اتحاد پیوند
military convention
اتحاد نظامی
disunity
عدم اتحاد
unitive
موجد اتحاد
unifiable
قابل اتحاد
syneresis
اتحاد دو حرف
sodality
اتحاد یگانگی
monetary convention
اتحاد ارزی
monetary convention
اتحاد پولی
unison
اتحاد اتفاق
union
اتحاد سازش
coalition
اتحاد موقتی
union
اتحاد واتفاق
marriage
یگانگی اتحاد
union
اتحاد اتحادیه
associations
معاشرت اتحاد
ties
اتحاد وابستگی
tie
اتحاد وابستگی
association
معاشرت اتحاد
unions
اتحاد واتفاق
unions
اتحاد اتحادیه
marriages
یگانگی اتحاد
diphthongs
اتحاد دو صوت
diphthong
اتحاد دو صوت
consolidation
ترکیب اتحاد
unions
اتحاد سازش
coalitions
اتحاد موقتی
rapallo treaty
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
Marasali
ماراسالی
[این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
triumvir
عضو اتحاد سه گانه
solidarity
بهم پیوستگی
[اتحاد]
slurred
خط اتحاد لکه ننگ
slurring
خط اتحاد لکه ننگ
slurs
خط اتحاد لکه ننگ
band
دستهء موسیقی اتحاد
bands
دستهء موسیقی اتحاد
slur
خط اتحاد لکه ننگ
synoeky
اتحاد واتفاق الحاق
league
اتحاد متحد کردن
misalliance
اتحاد وائتلاف نامناسب
leagues
اتحاد متحد کردن
pentarchy
اتحاد پنج حکومت
unionist
هواخواه اتحاد و یگانگی
spirit de corps
روح یگانگی و اتحاد
unionists
هواخواه اتحاد و یگانگی
synoecy
اتحاد واتفاق الحاق
Soviets
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
pan americanism
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
Soviet
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
post union
اتحاد پستی بین المللی
pentarchy
اتحاد پنج نیرو یاپنج حس
caucasus
منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
blocked
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
misjoinder
اتحاد ناصحیح وتبانی اصحاب دعوی
blocks
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
bloc
جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
blocs
جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
potsdom agreement
موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
filikli
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
coalitions
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalition
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com