English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (3 milliseconds)
English Persian
bears : خرس
bears سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears لقب روسیه ودولت شوروی
bears : بردن
bears حمل کردن دربرداشتن
bears داشتن
bears زاییدن میوه دادن
bears تاب اوردن تحمل کردن
bears مربوط بودن
bears حاوی بودن
bears حمل کردن
bears درسمت قرار گرفتن در سمت
bears برعهده گرفتن
bears تقبل کردن تحمل کردن
bears در بر داشتن
bears تاثیر داشتن
bears بردن
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
Other Matches
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
polar bears خرس سفید
The main road bears to the right. این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
He resembles [bears resemblance to] his brother. [He looks like his brother.] او [مرد] شبیه به برادرش است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com