Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
ground
اتصال بدنه
Search result with all words
bonding
گیره اتصالی اتصال بدنه
to connect to frame
اتصال به بدنه
Other Matches
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
buoyant mine case
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
leads
قطب اتصال سیم اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
lead
قطب اتصال سیم اتصال
frameworks
بدنه
hulls
بدنه
shaft
بدنه
shafts
بدنه
hull
بدنه
trunk
بدنه
contour
بدنه
trunks
بدنه
bridge deck
بدنه پل
framework
بدنه
fuselages
بدنه
fuselage
بدنه
housing
بدنه
body
بدنه
casing
بدنه
casings
بدنه
compartment
بدنه
compartments
بدنه
bodies
بدنه
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
pressure hull
بدنه ضد فشار
stocked
بدنه رنده
pump casting
بدنه پمپ
hulls
بدنه قایق
revetment
پوشش بدنه
gate leaf
بدنه دریچه سد
furnace body
بدنه کوره
motor casing
بدنه موتور
monohull
قایق با یک بدنه
stock
بدنه رنده
head
شبکه یا بدنه
hull insurance
بیمه بدنه
elevator casing
بدنه بالابر
loop body
بدنه حلقه
side wall of a lock
بدنه سد دریچهای
magnet case
بدنه اهنربا
magnet housing
بدنه اهنربا
hull
بدنه قایق
hull
بدنه کشتی
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
costa
تیغه در بدنه
die stock
بدنه رنده
shelling
بدنه ساختمان
hulls
بدنه کشتی
shafts
بدنه چوبه
tige
بدنه ساقه
auto body sheet
بدنه اتومبیل
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
buffer body
بدنه دافع
trunks
بدنه ستون
box type van body
بدنه صندوق
shells
بدنه ساختمان
shell
بدنه ساختمان
turbin casing
بدنه توربین
white body
بدنه سفید
westwork
بدنه غربی
hull column
پایه بدنه
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
shaft
بدنه چوبه
hulks
بدنه کشتی
fuselage
بدنه هواپیما
cartridge shell
بدنه پوکه
fuselages
بدنه هواپیما
airframe
بدنه هواپیما
trunk
بدنه ستون
hulk
بدنه کشتی
hulls
بدنه یک هواپیمای دریایی
multihull
قایق با بیش از یک بدنه
selected material
لایه بدنه راه
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
bottom line
طناب زیر بدنه
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
hull down
بدنه پشت حفاظ
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
freeboard
بدنه فوقانی ناو
saddletree
بدنه چوبی زین
seacock
شیرهای بدنه ناو
hulls
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
engine block
قالب یا بدنه موتور
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
ideal energy radiator
رادیاتور بدنه سیاه
steering gear housing
بدنه جعبه فرمان
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
hull
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hull
بدنه یک هواپیمای دریایی
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
thallus
ساقه بدنه گیاه
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
airframe mechanic
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
cocooning
روکش دادن بدنه هواپیما
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
underbody
قسمت بدنه قایق در زیر اب
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
waterline
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
gap
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
gaps
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
planing hull
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
hoist line
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
maximum junction to case thermal impedan
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
streamline body
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
web
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
webs
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
break
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
pods
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
ground section
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
monocoque
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
physical inspection
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
cantilever ratio
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
shield
بدنه محافظ دیواره محافظ
shields
بدنه محافظ دیواره محافظ
symphysis
اتصال
juncture
اتصال
contact
اتصال
concatenate
اتصال
colligation
اتصال
incorporation
اتصال
scarfs
اتصال
clutch dog
فک اتصال
conjuncture
اتصال
connect node
کد اتصال
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com