English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 10 (2 milliseconds)
English Persian
chine مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
chine دره تنگ وباریک
chine شکاف
chine درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود
chine پشت کسی راشکستن
chine دندانه دار کردن
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
chine نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
Other Matches
chine chilla نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
hard chine خن زاویهای
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com