Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
half lap joint
اتصال نیم نیم راسته
Other Matches
Loudon's hollow wall
[دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
directed
راسته
directs
راسته
building line
راسته
phylum
راسته
rows
راسته صف
rowed
راسته صف
row
راسته صف
straightest
راسته
straighter
راسته
straight
راسته
direct
راسته
phylon
راسته
stretcher
راسته
order
راسته
stretchers
راسته
suborder
خرده راسته
surloin
راسته گاو
sirloins
گوشت راسته
row
قطار راسته
genre
دسته راسته
rowed
قطار راسته
suborder
راسته فرعی
subclass
تحت راسته
stretcher bond
رج چینی راسته
rows
قطار راسته
sirloin
گوشت راسته
genres
دسته راسته
stretcher bond
اجر چینی راسته
flemish bond
رج چینی کله راسته
primate
راسته پستانداران نخستین پایه
proboscidean
راسته پستانداران خرطوم دار
cyclostome
جانور از راسته دهان گردان
flemish bond
اجر چینی کله راسته
proboscidian
راسته پستانداران خرطوم دار
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
inbond and outbond wall
دیوار با اجر چینی کله راسته
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
holotype
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
incorporation
اتصال
lead wire
خط اتصال
union
اتصال
contact
اتصال
interconnection
اتصال
bonding
اتصال
fusions
اتصال
butt joint riveting
اتصال لب به لب
jump joint
اتصال لب به لب
fusion
اتصال
networks
اتصال
seams
خط اتصال
seam
خط اتصال
clutch dog
فک اتصال
contacted
اتصال
conjuncture
اتصال
hitched
اتصال
attaching
اتصال
attaches
اتصال
attach
اتصال
connect node
کد اتصال
abjoint
بی اتصال
hitch
اتصال
inosculation
اتصال
connectivity
اتصال
joint
اتصال
connection line
خط اتصال
hitches
اتصال
hitching
اتصال
law of continvity
اتصال
lap joint
اتصال لب به لب
contacting
اتصال
colligation
اتصال
contacts
اتصال
concatenate
اتصال
unions
اتصال
interconnetion
اتصال
connector
اتصال
butt joint
اتصال لب به لب
fitting
اتصال
binding
اتصال
link
اتصال
coupling
اتصال
bindings
اتصال
connection
اتصال
connexions
اتصال
junction
اتصال
bounding
اتصال
symphysis
اتصال
suspension
اتصال
suspensions
اتصال
nexus
اتصال
tie line
خط اتصال
continuity
اتصال
tie down
اتصال
network
اتصال
juncture
اتصال
junctions
اتصال
v joint
اتصال "وی "
conjunctions
اتصال
cutter link
اتصال
scarf
اتصال
wiring
اتصال
coitus
اتصال
conjunction
اتصال
abutment
اتصال
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
scarfs
اتصال
connector
اتصال دهنده
synchronizes
با هم اتصال دادن
cross linking
اتصال عرضی
data link
اتصال داده
jack
انبر اتصال
connector symbol
علامت اتصال
connector
وسیله اتصال
dead earth
اتصال زمین
connectivity platform
برنامه اتصال
ground connection
اتصال زمین
delta connection
اتصال مثلث
delta connection
اتصال دلتا
synchronize
با هم اتصال دادن
jacks
انبر اتصال
coupling valve
ارزش اتصال
coupling capacitor
خازن اتصال
coupler link
عضو اتصال
contact plug
فیش اتصال
synchronised
با هم اتصال دادن
contact series
اتصال سری
coupler link
لینک اتصال
corner joint
اتصال فارسی
floating
فاقدوسیله اتصال
coupling coefficient
ضریب اتصال
synchronises
با هم اتصال دادن
connexion
ارتباط اتصال
contact pair
زوج اتصال
synchronising
با هم اتصال دادن
crosspoint
زوج اتصال
coupling magent
اهنربای اتصال
coupling instability
نااستواری اتصال
coupling factor
ضریب اتصال
coupling element
عنصر اتصال
corner joint
اتصال گوشه
fitting
قطعه اتصال
branch extension
اتصال شنت
chain field
فیلد اتصال
channel attached
اتصال کانالی
circuit diagram
شمای اتصال
arris fillet joint
اتصال فرنگی
adaptor piece
حلقه اتصال
cluster joint
اتصال خوشهای
acondylous
منفصل بی اتصال
connect time
زمان اتصال
collector contact
اتصال کلکتور
balanced circuit
اتصال سیمتریک
binding screw
پیچ اتصال
binding post
پیچ اتصال
by pass
اتصال کوتاه
cable joint
موف اتصال
becket
حلقه اتصال
ball joint
توپی اتصال
cam control
بادامک اتصال
capacity ground
اتصال به فرفیت
cascade connection
اتصال ابشاری
brittannia joint
اتصال بریتانیایی
acondylose
منفصل بی اتصال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com