English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
hidden اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
Other Matches
uninspected <adj.> آزمایش نشده
untested <adj.> آزمایش نشده
unchecked <adj.> آزمایش نشده
unaudited <adj.> آزمایش نشده
unexamined <adj.> آزمایش نشده
unverified <adj.> آزمایش نشده
unevaluated <adj.> آزمایش نشده
hook نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hooks نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
sightless دیده نشده
unsight دیده نشده
unobserved fire تیر دیده بانی نشده
test محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested محیط ی برای آزمایش برنامه ها
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
captain a protest افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
debugged آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
cases رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
case رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
debugs آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
operation آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
parity سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
certificate of damage تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
test اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tested داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
prototypes اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
nonprogrammed halt توقف برنامه ریزی نشده
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
library زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
libraries زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
inefficacity بی اثری
ineffectualness بی اثری
ineffectiveness بی اثری
inefficacy بی اثری
neutrality بی اثری
inaction بی اثری
He left no trace (mark,evidence). اثری بجا نگذاشت
ineffectively بی انکه اثری داشته باشد
The thief left no cluse. دزد از خود اثری بجا نگذاشت
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
hit-and-run <idiom> حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
untried امتحان نشده محاکمه نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
incomplete انجام نشده پر نشده
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
examination آزمایش
quiz [American] آزمایش
test آزمایش
trials آزمایش ها
tests آزمایش ها
examinations آزمایش ها
trial آزمایش
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
blood test آزمایش خون
blood work آزمایش خون
proven آزمایش شده
pass muster <idiom> آزمایش را با موفقیت
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
Hewlett Packard قط عات آزمایش و چاپگرها
leap frog test آزمایش پرسش قورباغه
exerciser آزمایش کننده یک وسیله
oil drop experiment آزمایش قطره روغن [فیزیک]
a priori بدون بررسی یا آزمایش قبلی
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
run the gauntlet <idiom> درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
controlling اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
senses آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
controls اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
sense آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sensed آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
acid test آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
eying دیده
eyes دیده
eyeing دیده
eye دیده
eye water اب دیده
rules روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
scouting دیده وری
hardened steel فولاد اب دیده
imperceptible دیده نشدنی
scouted دیده وری
indiscernible دیده نشدنی
lost زیان دیده
scouts دیده وری
monitoring دیده بانی
eyeless بی بصیرت بی دیده
scout دیده وری
invisible دیده نشدنی
worldly-wise جهان دیده
visible دیده شدنی
lookouts دیده بان
feeler دیده بان
observer دیده بان
observers دیده بان
light of one's eyes نور دیده
light struck نور دیده
vedette دیده ورسوار
pitched تهیه دیده
in sight دیده شدنی
scout car خودرو دیده ور
enntinel دیده بان
damaged خسارت دیده
lookout دیده بان
worldly wise جهان دیده
feeder دیده بان
feeders دیده بان
feelers دیده بان
logic قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
analyzer وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
goto دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameters استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
executives برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
iterate حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterative routine حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
supervisory برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
compiler نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
business مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
businesses مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
stops دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
developments مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
diagnostics تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
calling مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
subprogram 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
development مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
stopped دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
synthetic address زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
debugger نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
functions مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
conditional دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
coding صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
concurrent اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com