English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
Other Matches
time charter اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
tc اجاره دربست برای مدت معین
chartering اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
voyage charter اجاره دربست کشتی برای سفری مشخص
bare boat charter اجاره دربست وسیله نقلیه
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
under lease وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
arrentation پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
chater party اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
holiday cottage ویلای اجاره ای برای تعطیلات
What's the charge per day? اجاره آن برای یک روز چقدر است؟
What's the charge per week? اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
named airport of departure فرودگاه معین برای حرکت
to set measures to anything برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
ground landlord کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد
these room let well نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
moonlight fliting گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
to settle an a برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
lease کانال ارتباطی مثل خط تلفن که برای استفاده اجاره شده است
leases کانال ارتباطی مثل خط تلفن که برای استفاده اجاره شده است
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
so علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
calling sequence مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
bend allowance فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
ratioing کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
holotype نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
farms اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farmed اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
Lease (rental) agreement. اجاره نامه (قرار داد اجاره )
chartering اجاره کشتی
chartered اجاره کشتی
charter اجاره کشتی
charters اجاره کشتی
affreightment اجاره کشتی
false attack حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
contract of affreightment قرارداد اجاره کشتی
voyage policy قرارداد اجاره کشتی
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
bare boat قرار داد اجاره کشتی
charter party قرارداد اجاره کشتی تجارتی
bareboat charter اجاره کشتی بدون خدمه ان
leases اجاره نامه اجاره دادن
lease اجاره نامه اجاره دادن
let اجاره دادن اجاره رفتن
letting اجاره دادن اجاره رفتن
lets اجاره دادن اجاره رفتن
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
transshipment انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
leasing اجاره کردن اجاره
rental اجاره بها اجاره
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
transhipment انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
axle stub اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
piggyback trafic حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggy back traffic حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
sublease اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
motor pool گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
on lease در اجاره
lets اجاره
tenanted by در اجاره
factor payments اجاره
leasing اجاره
rent free بی اجاره
hired در اجاره
letting اجاره
rent-free بی اجاره
let اجاره
leases اجاره
rent اجاره
lease اجاره
to hold by lease در اجاره
hires اجاره
hiring اجاره
locatio اجاره
hire اجاره
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
leasehold اجاره داری
farm اجاره دادن به
to put out to lease اجاره دادن
tenure اجاره داری
farms اجاره دادن به
farming اجاره کاری
farmed اجاره دادن به
lessee اجاره نشین
to hold by lease با اجاره گرفتن
take on lease اجاره کردن
tenantry اجاره نشینی
farmer اجاره کار
tenruial تصرفی اجاره
tenants اجاره کردن
tenants اجاره دار
tenency agreement اجاره نامه
subject of hire مورد اجاره
lessee اجاره دار
lease holder اجاره دار
lease contract عقد اجاره
to let out اجاره دادن
lease contract اجاره نامه
lease agreement قرارداد اجاره
leasable اجاره کردنی
to hold by lease اجاره کردن
theory of rent نظریه اجاره
tenant اجاره کردن
to put out to lease یا اجاره واگذارکردن
lessor اجاره دهنده
letting اجاره دهی
get out اجاره دادن
rent اجاره دادن
rent اجاره کردن
lets به اجاره رفتن
lets اجاره دادن
lets اجاره دهی
lease اجاره دادن
to charter اجاره کردن
let اجاره دادن
let اجاره دهی
leases اجاره دادن
rental اجاره نامه
leases اجاره کردن
locator اجاره دهنده
letting اجاره دادن
letting به اجاره رفتن
ground rent اجاره عرصه
ground rents اجاره عرصه
fee اجاره کردن
let out اجاره دادن
lease اجاره کردن
leasing اجاره داری
hired اجاره شده
rent اجاره بها
hanging gale اجاره پس افتاده
bailer اجاره دهنده
rentable قابل اجاره
pepper corn rent اجاره اعتباری
pepper corn rent اجاره فاهری
cash rent اجاره نقدی
crop rent اجاره محصول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com