English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rogatory احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
Other Matches
querela دعوی مطروح در محکمه
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
e. of pleas دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
adjournment احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournments احاله رسیدگی به جلسه بعد
international court of justice دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
subordinate coajunction حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
compound complex دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
propounded مطروحه
lis pendens دعوای مطروحه
under consideration مطرح شده مطروحه
forensic دادگاهی
chancery دادگاهی که chancellor lord
open court دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
marshalsea دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
plene administravit دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
leet دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
the inquisition دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
reductions احاله
relegetion احاله
transfer احاله
transfers احاله
transferring احاله
reduction احاله
renvoi احاله
reductional احاله
apagoge احاله به محال
turn over احاله کردن
stultification احاله بمحال
reduction to absurdity احاله به محال
refer احاله کردن
refers احاله کردن
referred احاله کردن
adjournment احاله بوقت دیگر
adjournments احاله بوقت دیگر
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
evocations احاله بدادگاه بالاتر احضار
evocation احاله بدادگاه بالاتر احضار
special verdict رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
reduces استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
reducing استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
reduce استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
defferential assets هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
tribunal محکمه
assize محکمه
tribunals محکمه
court محکمه
forums محکمه
forum محکمه
police court محکمه خلاف
tribunal دادگاه محکمه
judgement حکم محکمه
judgements حکم محکمه
arret حکم محکمه
judgments حکم محکمه
tribunals دادگاه محکمه
forums دادگاه محکمه
forum دادگاه محکمه
criminal court محکمه جنائی
open court محکمه عمومی
religious court محکمه شرع
the court above محکمه بالاتر
court of petty offences محکمه خلاف
court of minor offence محکمه خلاف
lower court محکمه تالی
court of first instance محکمه بدایت
court of a محکمه استیناف
industrial tribunal محکمه صناعی
bench هیات قضات محکمه
benches هیات قضات محکمه
docketed دفتر اوقات محکمه
dockets دفتر اوقات محکمه
docketing دفتر اوقات محکمه
probate court محکمه امور حسبی
arraignment احضار به محکمه تعقیب
venire faciac حکم احضار به محکمه
docket دفتر اوقات محکمه
lord chief justice رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
right of begin حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
disciplinary court دادگاه انتظامی محکمه اداری
court of appeal محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal دادگاه عالی محکمه استیناف
courts of appeal محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
out of court settlement توافق بدون محکمه [حقوق]
judicial writ نامه رسمی صادره از محکمه
dock جای محکوم یازندانی در محکمه
docked جای محکوم یازندانی در محکمه
docks جای محکوم یازندانی در محکمه
courts of appeal دادگاه عالی محکمه استیناف
pre audience ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
consultary response نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
special pleading علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
prohibition حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
theorem قضیه
cages قضیه
cage قضیه
propositioning قضیه
propositions قضیه
propositioned قضیه
theorems قضیه
proposition قضیه
premiss قضیه
thesis قضیه
cases قضیه
case قضیه
axiom قضیه
clauses قضیه
clause قضیه
axioms قضیه
theses قضیه
remanet احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
poniard asinorum قضیه خرفهم
clause جزء قضیه
central limit theorem قضیه حد مرکزی
clauses جزء قضیه
h theorem of boltzmann قضیه H بولتزمن
asses bridge قضیه حماریه
boltzmann h threrem قضیه H بولتزمن
binomial theorem قضیه دو جملهای
bernoulli theorem قضیه برنولی
bayes'theorem قضیه بیس
principal clause قضیه اصلی
pythagorean proposition قضیه عروس
mattering امر قضیه
mattered امر قضیه
matters امر قضیه
opposites عکس قضیه
syllogism قضیه منطقی
slutsky theorem قضیه اسلاتسکی
opposite عکس قضیه
test cases قضیه در ازمایش
test case قضیه در ازمایش
variation theorem قضیه تغییر
virial theorem قضیه ویریال
rearrangement theorem قضیه نوارایی
matter امر قضیه
duality theorem قضیه دوگانگی
obverse قضیه تالی
orthogonality theorem قضیه تعامد
euler theorem قضیه اولر
poniard asinorum قضیه حماریه
point of honour قضیه شرف
expansion theorem قضیه بسطی
euler's theorem قضیه اویلر
adjudicated case قضیه محکوم بها
majorpremise کبرای قضیه منطقی
non restrictive clause قضیه غیر تحدیدی
hypothesis قضیه فرضی نهشته
How did it turn out? [قضیه] چطور تمام شد؟
addition theorem قضیه جمع پذیری
hypotheses قضیه فرضی نهشته
res judicata قضیه محکوم بها
jahn teller theorem قضیه یان- تلر
Pythagoras' theorem قضیه فیثاغورس [ریاضی]
Pythagorean theorem قضیه فیثاغورس [ریاضی]
superaltern قضیه کلی مورداستدلال
theses رساله دکتری قضیه
f.clause قضیه که با in order thatاغازگرد د
thesis رساله دکتری قضیه
worst-case scenario بدترین شکل قضیه
worst case scenario بدترین شکل قضیه
clausius virial theorem قضیه ویریال کلازیوس
In this matter در این بابت [قضیه]
balanced budget theorem قضیه بودجه متوازن
axioms قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
autre fois acquit قضیه محکوم بها در امورجزاییfacsimile
issue مسئله قضیه تحویل جنس
axiom قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
well-ordering theorem قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
premise قضیه ثابت یا اثبات شده
premised قضیه ثابت یا اثبات شده
premisses قضیه ثابت یا اثبات شده
i had no voice in that matter من دران قضیه رایی نداشتم
I saw it for myself . I was an eye –witness خودم شاهد قضیه بودم
to have no say [in that matter] پاسخگو نبودن [در این قضیه]
issues مسئله قضیه تحویل جنس
prime number theorem قضیه اعداد اول [ریاضی]
issued مسئله قضیه تحویل جنس
adoption مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
That's another story. این داستان [قضیه] دیگری است.
It is quite a hypothetical case . این یک قضیه کاملا" فرضی است
demur ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
prosyllogism قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
Now that you're here, it's a whole new ball game. حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
questions موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
question موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
probes رسیدگی
probe رسیدگی
attention رسیدگی
cassation رسیدگی
puberty رسیدگی
examination رسیدگی
examinations رسیدگی
inquiry رسیدگی
probed رسیدگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com