Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English
Persian
racketeering
اخاذی به تهدید
Other Matches
blackmails
اخاذی
blackmailed
اخاذی
blackmailing
اخاذی
exaction
اخاذی
extorsion
اخاذی
extortion
اخاذی
blackmail
اخاذی
extorted
اخاذی کردن
bleed
اخاذی کردن
bleeds
اخاذی کردن
extorts
اخاذی کردن
extorting
اخاذی کردن
extortion
اخاذی اجحاف
extort
اخاذی کردن
extorting
اخاذی کردن زیاد ستاندن
extorted
اخاذی کردن زیاد ستاندن
extorts
اخاذی کردن زیاد ستاندن
work over
<idiom>
کتک زدن برای اخاذی
extort
اخاذی کردن زیاد ستاندن
blackmails
تهدید
blackmail
تهدید
blackmailed
تهدید
blackmailing
تهدید
minacity
تهدید
menaces
تهدید
menaced
تهدید
fulmination
تهدید
threats
تهدید
intimidation
تهدید
threat
تهدید
menace
تهدید
hoid up
راهزنی با تهدید
he threatened or resingn
تهدید کرد
intimidatory
تهدید امیز
bullyrag
تهدید کردن
coercion
تهدید واجبار
threats
تهدید کردن
launch a threat
تهدید کردن
minacious
تهدید کننده
menacingly
از روی تهدید
menacingly
تهدید کنان
to show one's teeth
تهدید کردن
threatener
تهدید کننده
threat appeal
توسل به تهدید
menacing
<adj.>
تهدید آمیز
minatory
تهدید کننده
minatory
تهدید امیز
minatorily
از روی تهدید
threat
تهدید کردن
minaciously
تهدید کنان
death thread
تهدید به مرگ
threatens
تهدید کردن
threatening
تهدید امیز
threateningly
تهدید امیز
threaten
تهدید کردن
menaces
تهدید کردن
threatened
تهدید کردن
denounce
تهدید کردن
overhang
تهدید کردن
menace
تهدید کردن
menaced
تهدید کردن
denounced
تهدید کردن
imminent
تهدید کننده
denounces
تهدید کردن
denouncing
تهدید کردن
overhangs
تهدید کردن
cadging
اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadges
اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadged
اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadge
اخاذی کردن دوره گردی کردن
terrorization
تهدید وارعاب ارعابگری
threat force
نیروی تهدید کننده
blacker
تهدید امیز عبوسانه
blacked
تهدید امیز عبوسانه
blacks
تهدید امیز عبوسانه
black
تهدید امیز عبوسانه
threats
دشمن تهدید کردن
threaten with death
تهدید به قتل کردن
blackest
تهدید امیز عبوسانه
threat
دشمن تهدید کردن
hectors
تهدید یا ازار کردن
hectored
تهدید یا ازار کردن
hector
تهدید یا ازار کردن
intimidates
با تهدید وادار کردن
intimidate
با تهدید وادار کردن
threatens
تهدید کردن ترساندن
hectoring
تهدید یا ازار کردن
threatened
تهدید کردن ترساندن
impendent
تهدید کننده اویزان
threaten
تهدید کردن ترساندن
imminence
خطر تهدید کننده
imminently
بطور تهدید کننده
menaces
چیزی که تهدید کننده است
robberies
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
robbery
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
extort
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorts
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
menace
چیزی که تهدید کننده است
extorting
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorted
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
menaced
چیزی که تهدید کننده است
assaulted
تهدید به ضرب کردن کسی
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
deterrence
منع از راه ارعاب و تهدید
assaults
تهدید به ضرب کردن کسی
I'll show you ! just you wait !
حالاخواهی دید ! ( درمقام تهدید )
To put in an appearance .
نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
assault
تهدید به ضرب کردن کسی
He threatened to thrash the life out of me.
مرا به یک کتک حسابی تهدید کرد
Is that your final word ?
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
coast is clear
<idiom>
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !
آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
disaster recovery plan
طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
heister
[American E]
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com