Dictiornary-Farsi | ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
academical	ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان


Other Matches

athenaeum	انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum	انجمن ادبی انجمن دانش
academies	انجمن دانش
academy	انجمن دانش
academic	مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
academician	عضو انجمن دانش
acadmist	عضو انجمن دانش یافرهنگستان
academically	چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
matricular	وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
straight "A " student	دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
conventicle	انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
churlishness	بی ادبی
clownishness	بی ادبی
discourtesy	بی ادبی
belletristic	ادبی
inurbanity	بی ادبی
irreverence	بی ادبی
misbehaciour	بی ادبی
lowliness	بی ادبی
indecorousness	بی ادبی
impoliteness	بی ادبی
literay	ادبی
literary	ادبی
plagiarizer	دزد ادبی
literary property	حق مالکیت ادبی
literarily	بطور ادبی
literal interpretation	تفسیر ادبی
misbehave	بی ادبی کردن
plagiary	دزدی ادبی
cribs	دزدی ادبی
analects	گلچین ادبی
pirated	دزد ادبی
reviewer	منقد ادبی
anthology	گلچین ادبی
pirating	دزد ادبی
florilegium	گلچین ادبی
pirate	دزد ادبی
miscellanea	جنگ ادبی
moral theology	لاهوت ادبی
anthologies	گلچین ادبی
imagery	تشبیه ادبی
misbehaved	بی ادبی کردن
misbehaving	بی ادبی کردن
crib	دزدی ادبی
cribbed	دزدی ادبی
cribbing	دزدی ادبی
reviewers	منقد ادبی
analecta	قطعات ادبی
apologia	پوزش ادبی
skit	هجو ادبی
piracy	دزدی ادبی
criticisms	نقد ادبی
criticism	نقد ادبی
misbehaves	بی ادبی کردن
garlands	گلچین ادبی
garland	گلچین ادبی
plagiarism	دزدی ادبی
stylistic	ادبی ادیبانه
pirates	دزد ادبی
plagiarist	سارق ادبی
apologias	پوزش ادبی
skits	هجو ادبی
analecta	گلچین ادبی
locus	مثال ادبی
gobbet	گلچین ادبی
gobbets	گلچین ادبی
to misbehave oneself	بی ادبی کردن
figure of speech	صنایع ادبی
dialogues	مکالمات ادبی و دراماتیک
textual critic	ناقد ادبی منقد
textual critic	نقدگر متون ادبی
criticized	نقد ادبی کردن
bluestocking	دارای ذوق ادبی
bluestockings	دارای ذوق ادبی
didactic	یاد دهنده ادبی
locus classicus	عبارت نمونه ادبی
dialogue	مکالمات ادبی و دراماتیک
criticize	نقد ادبی کردن
criticising	نقد ادبی کردن
piece	قطعه ادبی یاموسیقی
pieces	قطعه ادبی یاموسیقی
criticises	نقد ادبی کردن
criticised	نقد ادبی کردن
textual critic	نقد ادبی متون
criticizing	نقد ادبی کردن
analects	قطعات ادبی منتخبات
chef d'oeuvre	شاهکار ادبی یا هنری
stylist	از نظر سبک ادبی
stylists	از نظر سبک ادبی
He is courteous ( respectful ).	آدم با ادبی است
chef-d'oeuvre	شاهکار ادبی یا هنری
architectonics	ساختمان اثر ادبی
stylistic	وابسته به انشای ادبی
chefs-d'oeuvre	شاهکار ادبی یا هنری
pirate	دزدی ادبی کردن
pirating	دزدی ادبی کردن
pirates	دزدی ادبی کردن
criticizes	نقد ادبی کردن
pirated	دزدی ادبی کردن
epigone	مقلد اثار ادبی و هنری
magnum opus	مهمترین اثر ادبی یا هنری
anthologize	گلچین ادبی جمع کردن
slang	واژه عامیانه وغیر ادبی
aliterary production	فراورده یا محصول ادبی تالیف
pastiches	تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche	تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
the desk	کار دفتری یا ادبی یاروحانی
morceau	قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
plagiarizing	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
set pieces	قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
plagiary	سارق اثار ادبی و هنری دیگران
set piece	قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
renaissance	دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
architectonic	مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
anthologist	متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
sketchbooks	کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
classicize	ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
plagiarist	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
cool one's heels <idiom>	به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
plagiarised	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
sketchbook	کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
knowledge	دانش
cognition	دانش
science	دانش
cognisance [British]	دانش
knowledge	دانش
scholarships	دانش
sciences	دانش
scholarship	دانش
wisdom	دانش
kenning	دانش
gramarey	دانش
gramarye	دانش
gramary	دانش
know how	دانش
know-how	دانش
realizing	دانش
understanding	دانش
realising [British]	دانش
local colour	نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
locus classicus	مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
neoscholasticism	نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
Nothing can excuse such impoliteness.	هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
sturm und drang	نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
architectonic	دانش معماری
knowledge representation	نمایش دانش
letters	معرفت دانش
letter	معرفت دانش
students	دانش اموز
student	دانش اموز
schoolboy	دانش اموز
schoolboys	دانش اموز
computer literacy	دانش کامپیوتر
patrons of learning	دانش پروران
pansophism	دانش مطلق
onomastics	دانش نام
omniscience	دانش بی پایان
ominscience	دانش بی پایان
teacher's college	دانش سرا
normal school	دانش سرا
grader	دانش اموز
maieutic	دانش مامایی
knowlege representation	نمایش دانش
knowledge engineer	مهندسی دانش
knowledge domain	قلمرو دانش
knowledge base	پایگاه دانش
knowing faculty	قوه دانش
in ken	د رحدود دانش
computer awarness	دانش کامپیوتر
philomath	دانش پرست
photology	دانش روشنایی
polymathy	دانش زیاد
physical science	دانش مادی
life sciences	دانش زیستی
life science	دانش زیستی
pupils	دانش اموز
witting	معلومات دانش
alumnus	دانش اموخته
an encourouges of science	دانش پرور
to reach for knowledge	دانش کوشیدن
to a knowledge	دانش اندوختن
knowledge representation	بازنمود دانش
technical know how	دانش فنی
schoolfellow	کسب دانش
polyhistor	دانش بسیار
kith	دانش و معرفت
educates	دانش اموختن
smattering	دانش سطحی
thermodynamics	دانش دماپویایی
organum	وسیله دانش
educating	دانش اموختن
treatises	دانش نویسه
learning	دانش یادگیری
postgraduates	دانش اموخته
erudition	فضل و دانش