Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
rumrunner
ادم یا قایق مخصوص حمل مشروبات قاچاق
Other Matches
speakeasy
محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
skeeter
قایق مخصوص روی یخ
canalboat
قایق مخصوص کانال
iceboat
قایق مخصوص مسابقه روی یخ
surfboat
قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
sheet bend
گره مخصوص وصل دو طناب قایق
frostbiter
قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
iceboat
قایق مخصوص رانندگی روی سطح یخزده
contraband
کالای قاچاق محموله قاچاق
shells
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
whaleboat
قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
shell
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shelling
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
gaff
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
scooters
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
al cololic drinks
مشروبات
home-brew
مشروبات خانگی
moonlight
مهتاب مشروبات
moonlighted
مهتاب مشروبات
spirit
مشروبات الکلی
moonlighting
مهتاب مشروبات
moonlights
مهتاب مشروبات
spirits
مشروبات الکلی
home brew
مشروبات خانگی
spiriting
مشروبات الکلی
alcohol
هرنوع مشروبات الکلی
sappy
کودن معتاد به مشروبات
milk punch
مشروبات مخلوط با شیر وقند
popped
ترکیدن مشروبات گاز دار
pop
ترکیدن مشروبات گاز دار
pops
ترکیدن مشروبات گاز دار
boozes
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
booze
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
swizzle
انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
boozing
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
sour mash
غلات خیسانده برای تهیه مشروبات
mull
معطر کردن وبعمل اوردن مشروبات
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
boozed
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
roguishness
قاچاق
free trade
قاچاق
swindlingly
به قاچاق
contraband
قاچاق
smuggled merchandise
قاچاق
illicit
قاچاق
smuggling
قاچاق
acrasy
بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
bootleg
مشروب قاچاق
stowaway
مسافر قاچاق
stowaways
مسافر قاچاق
owler
قاچاق فرست
smuggled
<adj.>
<past-p.>
قاچاق شده
contraband of war
قاچاق جنگی
poteen
ویسکی قاچاق
smuggling
قاچاق کردن
smuggled merchandise
کالای قاچاق
contraband
کالای قاچاق
swindlers
قاچاق متقلب
hovering acts
قوانین ضد قاچاق
smuggled goods
کالای قاچاق
stow away
مسافر قاچاق
swindler
قاچاق متقلب
smuggle
قاچاق کردن
smuggles
قاچاق کردن
bootlegged
<adj.>
<past-p.>
قاچاق شده
jake leg
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
bottlegger
فروشنده مشروب قاچاق
contraband
تجارت قاچاق یاممنوع
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
rum running
حمل مشروب قاچاق
blackleg
ادم قاچاق و قمارباز
drug trafficking
قاچاق مواد مخدر
blacklegs
ادم قاچاق و قمارباز
smuggling
مرتکب قاچاق شدن
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
acnerosacea
ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
still hunt
ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
racketeer
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
racketeers
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
To smuggle in to ( out of ) a country .
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
vehicle used for migrant-smuggling operations
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
contraband of war
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
bartenders
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
bartender
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
showboat
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
ark
قایق
barged
قایق
boats
قایق
ferry boat
قایق
caique
قایق
outboard
قایق
barge
قایق
lighters
قایق
boat
قایق
bilge
کف قایق
boat tail
دم قایق
lighter
قایق
boatdeck
پل قایق
barges
قایق
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
hold water
قایق ایست
sailboat
قایق بادبانی
sailing boat
قایق بادبانی
center board
ته قایق بادبانی
iceboat
قایق یخ شکن
single banked boat
قایق تک پارو زن
rhinos
قایق باربر
ice boat
قایق یخ شکن
single
قایق یک نفره
foldboat
قایق تاشو
boatchock
زین قایق
boat your oars
پارو به قایق
painters
طناب قایق
boat work
قایق بری
painter
طناب قایق
rowboats
قایق پارویی
boat tail
پاشنه قایق
stern
عقب قایق
sterner
عقب قایق
sternest
عقب قایق
soling
قایق با 3 سرنشین
fore end aft
درطول قایق
gunwale
لبه قایق
schooners
قایق دو دگلی
rhino
قایق باربر
schooner
قایق دو دگلی
sailing boats
قایق بادبانی
dinghies
قایق تفریحی
icebreaker
قایق یخ شکن
sloop
قایق جنگی
sloop
قایق یک دکله
dinghy
قایق تفریحی
fisherman's anchor
لنگر قایق
sterns
عقب قایق
night boat
قایق اماده
powerboats
قایق موتوری
davit
جرثقیل قایق
hydrofoils
قایق هواناو
hydrofoils
قایق پرنده
motorboat
قایق موتوری
hydrofoil
قایق هواناو
hydrofoil
قایق پرنده
davit
قایق بالابر
cutter
قایق پارویی
cutter
قایق تک دکله
cutters
قایق پارویی
motorboat engine
قایق موتوری
powerboat
قایق موتوری
motorboats
قایق موتوری
lighterage
قایق باری
ferried
قایق موتوری
ferries
قایق موتوری
ferrying
قایق موتوری
double banked boat
قایق دو پارو زن
monohull
قایق با یک بدنه
motor sailer
قایق موتوردار
piragua
قایق ته پهن
cutters
قایق تک دکله
life raft
قایق نجات
rowboat
قایق پارویی
canoeist
قایق ران
sailboats
قایق بادی
canoes
قایق رانی
by the stern
قایق سربالا در اب
canoe
قایق رانی
sailboats
قایق بادبانی
sailboat
قایق بادی
seaboat
قایق ترابری
service craft
قایق گشتی
catboat
قایق تک بادبان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com