Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 228 (3 milliseconds)
English
Persian
plebiscite
اراء عمومی
plebiscites
اراء عمومی
Search result with all words
poll
مراجعه به اراء عمومی
polled
مراجعه به اراء عمومی
polls
مراجعه به اراء عمومی
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
referenda
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendum
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendums
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
ostracised
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracised
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracises
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracises
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracising
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracising
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracize
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracize
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracized
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracized
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracizes
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizes
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracizing
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizing
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracism
تبعید با اراء عمومی
pollster
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pollsters
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
public opinion polling
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
Other Matches
poll
تعداد اراء اخذ اراء
polled
تعداد اراء اخذ اراء
polls
تعداد اراء اخذ اراء
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
unanimously
به اتفاق اراء
unanimously
باتفاق اراء
by a unanimous
به اتفاق اراء
unanimity
اتفاق اراء
consensus
اتفاق اراء
by a unanimity vote
به اتفاق اراء
counting votes
شمارش اراء
counting votes
استخراج اراء
polls
صورت اراء
tie vote
اراء مساوی
by a majority vote
به اکثریت اراء
tie vote
تساوی اراء
polled
صورت اراء
poll
صورت اراء
scrutineer
بازرس اراء
consensus of opinion
اتفاق اراء
vote down
به اکثریت اراء رد کردن
vox populi
اراء یا افکار مردم
consentaneous
دارای اتفاق اراء
votes
با اکثریت اراء تصویب کردن
voted
با اکثریت اراء تصویب کردن
vote
با اکثریت اراء تصویب کردن
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots
رای مخفی مجموع اراء نوشته
canvassing
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvass
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
treating
جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
the public voice
عمومی
outline
خط عمومی
overt
عمومی
generic
عمومی
hackneyed
عمومی
rife
عمومی
widest
عمومی
wider
عمومی
wide
عمومی
popular
عمومی
common user
عمومی
ecumenic
عمومی
general porpose
عمومی
oecumenical
عمومی
universal
عمومی
commonest
عمومی
public
عمومی
general
عمومی
commonest
:عمومی
outlining
خط عمومی
outlines
خط عمومی
common
:عمومی
common
عمومی
outlined
خط عمومی
commoners
عمومی
generals
عمومی
commoners
:عمومی
public a
وکیل عمومی
public affairs
روابط عمومی
public amnsement
نمایشگاه عمومی
public benefits
منافع عمومی
public borrowing
استقراض عمومی
public cost
هزینه عمومی
public debt
قرضه عمومی
public decency
عفت عمومی
potlatch
جشن عمومی
plaza
میدان عمومی
pissoir
مستراح عمومی
common items
قطعات عمومی
mintster of public works
وزیرکارهای عمومی
common hardware
قطعات عمومی
common grid
شبکه عمومی
official submission
مناقصه عمومی
open court
محکمه عمومی
overhead costs
هزینههای عمومی
collective call sign
معرف عمومی
checkup
معاینه عمومی
central war
جنگ عمومی
cameralistic science
مالیه عمومی
bus
مسیر عمومی
alameda
گردشگاه عمومی
public deposits
سپردههای عمومی
vogue
عمومی ورایج
open house
جشن عمومی
public interest
نفع عمومی
public relations
روابط عمومی
general practitioner
پزشک عمومی
public law
حقوق عمومی
public opinion
افکار عمومی
public interest
منافع عمومی
public institutions
موسسات عمومی
public information
اطلاعات عمومی
public domain
خط مشی عمومی
public enterprises
موسسات عمومی
public expenditures
مخارج عمومی
bused
مسیر عمومی
public facilities
تسهیلات عمومی
public finance
مالیه عمومی
latrine
مستراح عمومی
buses
مسیر عمومی
public goods
کالاهای عمومی
public image
تصور عمومی
general tariff
تعرفه عمومی
fourth estate
مطبوعات عمومی
general ability
توانایی عمومی
general act
سند عمومی
general stock
سهام عمومی
general supplies
تدارکات عمومی
general supplies
اماد عمومی
general outpost
پاسدار عمومی
general outpatient clinic
درمانگاه عمومی
prosecture
وکیل عمومی
counsel for the crown
وکیل عمومی
general support
پشتیبانی عمومی
general mobilization
بسیج عمومی
general allotment
اختصاصات عمومی
general paralysis
فلج عمومی
general staff
ستاد عمومی
general plan
نقشه عمومی
folkway
احساسات عمومی
general paresis
فلج عمومی
general amnesty
عفو عمومی
folkway
طرزفکر عمومی
general psychology
روانشناسی عمومی
g/a
خسارت عمومی
general quarters
اسایشگاههای عمومی
general register
ثبات عمومی
general relativity
نسبیت عمومی
general reserve
احتیاط عمومی
encyclic
عمومی دوری
general theory
نظریه عمومی
general message
پیام عمومی
general grant
کمک عمومی
public welfare
رفاه عمومی
general meeting
گردهمایی عمومی
in the sight of the public
در انظار عمومی
common user items
اقلام عمومی
general intelligence
هوش عمومی
common user
خدمات عمومی
common purse
وجوه عمومی
common parts
قطعات عمومی
common nuisance
اضرار عمومی
common language
زبان عمومی
common labour
کارگر عمومی
general factor
عامل عمومی
general welfare
رفاه عمومی
general assembly
مجمع عمومی
general meeting
مجمع عمومی
consolidated annuities
دیون عمومی
general cargo
بار عمومی
general concepts
تدبیر عمومی
general damage
خسارت عمومی
general depot
انبار عمومی
general depot
امادگاه عمومی
comulative action
اثر عمومی
general meeting
جلسه عمومی
general education
اموزش عمومی
general equilibrium
تعادل عمومی
mass poverty
فقر عمومی
public warehouse
انبار عمومی
generality
افهار عمومی
social good
کالاهای عمومی
state property
اموال عمومی
burdens
هزینه عمومی
suffrage universal
حق رای عمومی
outlines
خط مقاومت عمومی
generalities
افهار عمومی
outlining
خط مقاومت عمومی
rule of thumb
قانون عمومی
quasi public
نیمه عمومی
amnesties
عفو عمومی
reason of state
مصالح عمومی
records depository
بایگانی عمومی
respublica
رفاه عمومی
burden
هزینه عمومی
secularising
عمومی کردن
secularises
عمومی کردن
secularised
عمومی کردن
generalizing
عمومی کردن
generalizes
عمومی کردن
general requirements
نیازهای عمومی
generalize
عمومی کردن
generalising
عمومی کردن
generalises
عمومی کردن
generalised
عمومی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com