English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
cross pointing ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
Other Matches
figure eight fake ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
risers انشعابات عمومی چتر نجات ستونها یا طنابهای عمودی ناو طنابهای شانهای چترنجات
wire ropes طنابهای سیمی
standing rigging طنابهای ثابت
antiparachute ropes طنابهای پایین بالون
rigging طنابهای نگهدارنده دکل
cordage مجموع طنابهای کشتی
spars تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
sparred تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spar تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
boatswains افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
boatswain افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
milieus اطراف
environment اطراف
parties اطراف
environs اطراف
from the four winds از اطراف
milieux اطراف
milieu اطراف
environments اطراف
periderm پوست اطراف
pericardium اطراف قلب
about در اطراف نزدیک
mess around <idiom> دو رو اطراف بازیکردن
graveside اطراف قبر
sides of the question اطراف موضوع
ambient noise صدای اطراف
architrave گچبری اطراف در
wry به اطراف چرخاندن
wryly به اطراف چرخاندن
edge zone اطراف لبه
pappus کلاله اطراف گل
go around <idiom> به اطراف سفرکردن
vicinity در حدود در اطراف
gravesides اطراف قبر
to look a bout اطراف کار را پاییدن
barnyards محوطهء اطراف انبار
sea chest مکندههای اطراف ناو
barnyard محوطهء اطراف انبار
parties متداعیین اطراف دعوی
quayside زمین اطراف بارانداز
touchline خط اطراف زمین فوتبال
seaward اطراف دریا روبدریا
black eyes سیاهی اطراف چشم
atmosphere فضای اطراف هرجسمی
black eye سیاهی اطراف چشم
look round اطراف کار را دیدن
atmospheres فضای اطراف هرجسمی
port ریل اطراف ناو
safe distance مسافت امن اطراف مین
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
whiskery موی اطراف گونه وچانه
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
heat muff پوشش اطراف پنجه اگزوز
greater شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
periosteal واقع در اطراف ضریع استخوان
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> بادقت مراقب اطراف بودن
sword dance اجرای رقص در اطراف شمشیر
reel دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
whisker موی اطراف گونه وچانه
frame و مرز اطراف فضای پنجره
areola محوطهء کوچک اطراف چیزی
paraselene روشنایی اطراف هاله ماه
snaking تورگیری اطراف توپ ناو
reels دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
balteus [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
plaster casts گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
thistledown پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
mauled گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauls گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
cimbia [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
plaster cast گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
burg حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
seminar جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminars جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
ambient متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
vibrissa سبیل وموی اطراف دهان حیوان
albumen مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ambience نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambiance نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
aureola هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureole هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
maul گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauling گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
albumens مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
isotatic تک ارایش
head tire ارایش مو
head piece ارایش
inornate بی ارایش
parergon ارایش
mountings ارایش
embellishments ارایش
embellishment ارایش
make up ارایش
inflorescence ارایش
habiliment ارایش
ornamentation ارایش
arrangement ارایش
musters ارایش صف
atactic بی ارایش
arrangment ارایش
arramgement ارایش
toilet ارایش
toilets ارایش
toilette ارایش
mustering ارایش صف
toiletry ارایش
finery ارایش
attack pattern ارایش تک
arrangements ارایش
grooming ارایش
layout ارایش
layouts ارایش
mustered ارایش صف
muster ارایش صف
adorning ارایش
syndiotactic هم ارایش
hairdressing ارایش مو
dressings ارایش
mounting ارایش
dressing ارایش
head-dresses ارایش سر
headdress ارایش سر
headdresses ارایش سر
garnishment ارایش
flower piece ارایش گل
fleuron ارایش گل
compositions ارایش
coiffure ارایش مو
coiffures ارایش مو
composition ارایش
formation ارایش
attire ارایش
decor ارایش
scissoring ارایش
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
Gibbs surround [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
cladding ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
gipsy bonnet کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
riviera ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
primary cluster تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
to be wary of saying something در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
to send things flying [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
attire ارایش کردن
electron configuration ارایش الکترونی
dresser میز ارایش
syndiotactic polymer بسپار هم ارایش
tactical formation ارایش تاکتیکی
fig ارایش صف ارایی
deployment ارایش قشون
floridly با ارایش زیاد
plumes ارایش دادن
fluting ارایش شیاری
decorations ارایش کردن
spadix ارایش غلاقی
fronton ارایش سنتوری
stack the defence ارایش دفاعی
headdresses پوشاک سر ارایش مو
headdress پوشاک سر ارایش مو
head-dresses پوشاک سر ارایش مو
dressing tables میز ارایش
dressing table میز ارایش
dressers میز ارایش
decoration ارایش تزیین
decoration ارایش کردن
decorations ارایش تزیین
formation ارایش جنگی
pin money هزینه ارایش زن
preparations تهیه و ارایش
preparation تهیه و ارایش
atactic polymer بسپار بی ارایش
atomic configuration ارایش اتمی
clipboards تخته ارایش
clipboard تخته ارایش
configurations ارایش فضایی
basketlike arrangemment ارایش سبدی
configuration ارایش فضایی
cosmetology ارایش زنانه
combat formation ارایش رزمی
clip art هنر ارایش
wedge formation ارایش مثلث
verticillation ارایش حلقوی
arborization ارایش درختی
disembellish بی ارایش کردن
plume ارایش دادن
to set off ارایش دادن
randomization ارایش تصادفی
diamond formation ارایش لوزی
deeorative ارایش بخش
arrays ارایش ارایه
array ارایش ارایه
ament ارایش نگینی
decker ارایش دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com