Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
flash point tester
ازمایش کننده نقطه اشتعال
Other Matches
burning point
نقطه اشتعال
igniting point
نقطه اشتعال
ignition point
نقطه اشتعال
flash point
نقطه اشتعال
dead center ignition
نقطه اشتعال
fire point
نقطه اشتعال
firing point
نقطه اشتعال
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
check point
نقطه ازمایش
degressive burning
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
triers
ازمایش کننده
tester
ازمایش کننده
trier
ازمایش کننده
line tester
ازمایش کننده خط
crucial experiment
ازمایش تعیین کننده
test pilots
خلبان ازمایش کننده هواپیما
hardness tester
ازمایش کننده یا تستر سختی
fatigue testing machine
دستگاه ازمایش کننده خستگی
test pilot
خلبان ازمایش کننده هواپیما
grid current tester
ازمایش کننده جریان شبکه
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
assay
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
firing
اشتعال
burning
اشتعال
combustion
اشتعال
deflagration
اشتعال
ignition
اشتعال
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
inflamable
قابل اشتعال
light firing
اشتعال نورانی
inflamable
اشتعال پذیر
firing voltage
ولتاژ اشتعال
lighting
اشتعال نورافکنی
fire retardant
اشتعال کاه
aglow
درحال اشتعال
light firing
اشتعال منور
burning train
مسیر اشتعال
inflammability
اشتعال پذیری
combustion
اشتعال احتراق
flammability
قابلیت اشتعال
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
piceous
قابل اشتعال
coal dust firing
اشتعال گردی
combustible
قابل اشتعال
uninflammable
اشتعال ناپذیر
flaming of arc
اشتعال جرقه
inflammability
قابلیت اشتعال
combustibility
قابلیت اشتعال
ignition charge
خرج اشتعال
flamboyancy
اشتعال لرزشی
flammability
اشتعال پذیری
inflammable
قابل اشتعال
inflammable
اشتعال پذیر
ignition
اشتعال احتراق
flammable
اشتعال پذیر
flamboyancy
اشتعال بالرزش
dead burned
انتهای اشتعال
ignitable
قابل اشتعال
flammable
قابل اشتعال
flare up
اشتعال ناگهانی
flamboyance
اشتعال لرزشی
fire proofing compound
اشتعال کاه
flamboyance
اشتعال بالرزش
ignitability
قابلیت اشتعال
wildfire
ماده قابل اشتعال
upper flammability limit
حد بالایی اشتعال پذیری
lead in
مدار هادی اشتعال
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
ignition
اتش گیری اشتعال
hypergol
مایع قابل اشتعال
inflammable substances
مواد قابل اشتعال
lower flammability limit
حد پایینی اشتعال پذیری
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
inflammables
مواد قابل اشتعال
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
fuelled
سوخت ماده قابل اشتعال
fuels
سوخت ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel
سوخت خیلی حساس به اشتعال
fuelling
سوخت ماده قابل اشتعال
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
fuel
سوخت ماده قابل اشتعال
fueled
سوخت ماده قابل اشتعال
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
flareback
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
benzine
انواع مواد نفتی قابل اشتعال
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
xylol
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylene
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
nitro
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
examen
ازمایش
assay
ازمایش
shyer
ازمایش
shyest
ازمایش
shying
ازمایش
experiments
ازمایش
shy
ازمایش
shies
ازمایش
shied
ازمایش
testing
ازمایش
experiment
ازمایش
checking
ازمایش
screening
ازمایش
experimented
ازمایش
experimenting
ازمایش
vetting
ازمایش
experimentation
ازمایش
g
ازمایش
tests
ازمایش
tested
ازمایش
assays
ازمایش
trial
ازمایش
trials
ازمایش
stripping test
ازمایش زدودگی
assays
ازمایش سنجش
saturation testing
ازمایش اشباعی
shop test
ازمایش کارگاهی
probation
ازمایش امتحان
tensile test
ازمایش کشش
hammer test
ازمایش سقوطی
hanging test
ازمایش کشش
flattening test
ازمایش توزیعی
factorial design
ازمایش فاکتوریل
tension test
ازمایش کشش
gaff
ازمایش سخت
rattler test
ازمایش تورق
final test
ازمایش نهائی
test equipment
وسایل ازمایش
test element
وسیله ازمایش
test course
مسافت ازمایش
test clip
گیره ازمایش
test bed
صفحه ازمایش
test bed
میز ازمایش
test bay
میدان ازمایش
test bay
حوزه ازمایش
test bar
میله ازمایش
test announcement
نتیجه ازمایش
stripping test
ازمایش زدودن
experimentalist
اهل ازمایش
fatigue test
ازمایش خستگی
hardness test
ازمایش سختی
tensile test
ازمایش کششی
random test
ازمایش نامنظم
random test
ازمایش پیشامدی
explosion proof
ازمایش- انفجار
doubling test
ازمایش تا شویی
drop test
ازمایش سقوطی
drop test
ازمایش ضربهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com