Total search result: 145 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
pictorial tests |
ازمونهای تصویری |
|
|
Other Matches |
|
random parallel tests |
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی |
battery of tests |
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد |
blow up |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
blow-up |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
blow-ups |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
norm referenced tests |
ازمونهای هنجاری |
criterion refernced tests |
ازمونهای ملاکی |
infant tests |
ازمونهای نوباوگان |
individual tests |
ازمونهای انفرادی |
parallel tests |
ازمونهای همتا |
situational tests |
ازمونهای موقعیتی |
trade tests |
ازمونهای شغلی |
speed tests |
ازمونهای سرعت |
statistical tests |
ازمونهای اماری |
projective tests |
ازمونهای فرافکن |
employment tests |
ازمونهای استخدامی |
creativity tests |
ازمونهای افرینندگی |
psychomotor tests |
ازمونهای روانی- حرکتی |
screening tests |
ازمونهای سرند کردن |
terman merrill tests |
ازمونهای ترمن- مریل |
timed tests |
ازمونهای زمان دار |
survey tests |
ازمونهای زمینه یابی |
culture bound tests |
ازمونهای فرهنگ- بسته |
goldstein scheerer tests |
ازمونهای گلدشتاین- شیرر |
dotting test |
ازمونهای نقطه زنی |
placement tests |
ازمونهای تعیین شغل |
differential aptitude tests |
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی |
prognostic tests |
ازمونهای پیش اگهی |
custom made tests |
ازمونهای کار- ویژه |
culture free tests |
ازمونهای فرهنگ- نابسته |
culture fair tests |
ازمونهای فرهنگ- نابسته |
will temprament tests |
ازمونهای اراده- خلق وخوی |
iowa tests of basic skills |
ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا |
california tests of mental maturity |
ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی |
california tests of personality |
ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت |
pintner patterson scale of |
Tests Performance مقیاس ازمونهای عملی پینتر- پترسون |
picture writing |
خط تصویری |
figurative |
تصویری |
projective |
تصویری |
pictorial |
تصویری |
videos |
تصویری |
videoing |
تصویری |
video |
تصویری |
pictograph |
خط تصویری |
videoed |
تصویری |
an abstract term |
تعبیر تصویری |
projection formula |
فرمول تصویری |
video monitor |
مانیتور تصویری |
image sinusoidally |
تابیدگی تصویری |
picture graph |
نمودار تصویری |
picture processing |
پردازش تصویری |
facsimile |
پست تصویری |
facsimiles |
پست تصویری |
ikons |
نماد تصویری |
videotext |
متن تصویری |
hieroglyph |
حروف تصویری |
hieroglyphs |
حروف تصویری |
icons |
نماد تصویری |
icon |
نماد تصویری |
pictograph |
نمودار تصویری |
video ram |
RA بصری یا تصویری |
visual page |
صفحه تصویری |
non figurative |
غیر تصویری |
video terminal |
پایانه تصویری |
video terminal |
ترمینال تصویری |
visual scanner |
پیماینده تصویری |
fax |
نمابرد پست تصویری |
pictograph |
نشان یا علائم تصویری |
object oriented |
تصویری که از بردارهای تعریف |
faxing |
نمابرد پست تصویری |
faxes |
نمابرد پست تصویری |
pixel |
نقطه عنصر تصویری |
video digitizer |
دیجیتالی کننده تصویری |
video amplifier |
تقویت کننده تصویری |
video game machine |
ماشین بازی تصویری |
faxed |
نمابرد پست تصویری |
video display unit |
واحد نمایش تصویری |
self-portraits |
تصویری که نقاش از خودبکشد |
self-portrait |
تصویری که نقاش از خودبکشد |
self portrait |
تصویری که نقاش از خودبکشد |
pictorial |
وسایل تصویری یا تصویرنهایی |
video display terminal |
ترمینال نمایش تصویری |
block diagram |
نمایش تصویری سیستمها |
reproduction [of a recording] [audio, video] |
پخش [ضبط صوتی یا تصویری] |
picture frustration test |
ازمون ناکامی سنج تصویری |
blips |
تصویری بر روی صفحه رادار |
blip |
تصویری بر روی صفحه رادار |
prestel |
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان |
blurred |
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند |
blurs |
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند |
halftone |
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد |
symbol |
نشانه یا تصویری که معرف چیزی است |
blurring |
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند |
blur |
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند |
halftones |
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد |
camera lucida |
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد |
Videotex |
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری |
phototypesetter |
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز |
d. of macabre |
تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد |
d. of death |
تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد |
gouache |
عکس و تصویری که با رنگ کاری فوق بدست اید |
Doom |
[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا] |
desktop |
الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود |
wraparound |
حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد |
blast through alphanumerics |
حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند |
bit mapped screen |
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه |
telesoftware |
نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد |
eighty column screen |
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد |
bitmap |
تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند |
yoke |
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود |
acrade game |
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند |
DV I |
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد |
composite video |
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند |
holographic image |
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.] |
stair stepping |
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود |
storage |
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد |
pan |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
pan- |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
pans |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
ion deposition |
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند |
texture mapping |
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید. |
check plot |
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود |
monitor |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
monitored |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
monitors |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
wetzel |
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد |
digitize |
تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود |
ikon |
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع |
refreshed |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
refresh |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
refreshes |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
figural rug [pictorial] |
فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.] |
composite video |
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند |
communications stallite corporation |
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است |
video disk |
دیسک بصری دیسک تصویری |
black |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
blacker |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
blackest |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
blacks |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
blacked |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
projection print |
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری |
off screen image |
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود |
pictorial rug |
قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.] |
fibre distributed data interface II |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد |