Dictiornary-Farsi | ازهر کدام بمقدار مساوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
ana	ازهر کدام بمقدار مساوی


Other Matches

polarity	بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarities	بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
framing	یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
in every respect	ازهر لحاظ
to all intents and purposes	ازهر لحاظ
in all respects	ازهر لحاظ
round and round	ازهر طرف
people of all ranks	مردم ازهر طبقه
which one	کدام یک کدام یکی
hang over	اثر باقی ازهر چیزی
small-scale	بمقدار کم
small scale	بمقدار کم
scantily	بمقدار کم
sort of	بمقدار متوسط
large-scale	بمقدار زیاد
large scale	بمقدار زیاد
in large	بمقدار زیاد
as long as	تا زمانیکه بمقدار زیاد
inviolability	مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
overmuch	بحد افراط بمقدار زیاد
profluent	جاری بمقدار زیاد ساری
superconductivity	قابلیت هدایت برق بمقدار زیاد
micronutrient	ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
wherefrom	از کدام
ilka	هر کدام
what	کدام
which	کدام
any	کدام
Which line goes to ... ?	کدام خط به ... میرود؟
On what day?	در کدام روز؟
which way are you going?	از کدام راه
whichever	هر کدام که هریک که
whichsoever	هر کدام که هریک که
what instrument can you play?	کدام ساز را ...
Which of your tunes shall I dance?. <proverb>	به کدام سازت برقصم ؟.
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
Whichever she chooses .	هر کدام را که انتخاب کند
what is your preference	کدام را میل دارید
which way [to go] ?	به کدام طرف [برویم] ؟
Which bank do you bank with?	در کدام بانک حساب دارید؟
None of the boys ( children ) came .	هیچ کدام از بچه هانیامدند
what is the score	هر کدام چند بازی داریم
Where is carriage no ...?	واگن شماره ... کدام است؟
Which line goes to ... ?	کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which bank do you bank with?	با کدام بانک کار می کنید؟
Where the hell is he?	او [مرد] کدام گوری است؟
stump	هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps	هر کدام از سه میله عمودی کریکت
What foreign language do you speak ?	با کدام زبان خارجی آشناهستید ؟
to which side do I have to turn?	به کدام طرف باید بپیچم؟
What can one do about it?	چاره کدام است ( چیست ) ؟
stumping	هر کدام از سه میله عمودی کریکت
whichever is the sooner	هر کدام که زودتر رخ بدهد [قانون]
stumped	هر کدام از سه میله عمودی کریکت
opener	هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
What's your insurance company?	شرکت بیمه شما کدام است؟
Which is the best way to Tehran ?	بهترین راه به تهران کدام است ؟
Which bus goes to the town centre?	کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
What foreign language do you know?	کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .	نمی دانم کدام گوری رفته است
Which son of a bitch (son of a gun)did it?	کار کدام شیر پاک خورده ای است ؟
what is your nationality	ملیت شما چیست از کدام ملت هستید
Which is the odd one out? <idiom>	کدام نسبت به همه در گروه نامشابه است؟
What platform does the train from York arrive at?	قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
What platform does the train to York leave from?	قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
all-	مساوی
split	مساوی
ties	مساوی
tie	مساوی
plus/equals key	مساوی
all	مساوی
adequate	مساوی
even <adj.>	مساوی
identic	مساوی
save off	مساوی
euqal	مساوی
no set	مساوی
equivalents	مساوی
equivalent	مساوی
identical	مساوی
bracketed	مساوی
draw	مساوی
draws	مساوی
peels	مساوی
peel	مساوی
all square	مساوی
equalise	مساوی
hikiwate	مساوی
square	مساوی
squared	مساوی
squares	مساوی
squaring	مساوی
moiety	قسمت مساوی
paripassu	مساوی همدرجه
equally <adv.>	به طور مساوی
nonpareil	غیر مساوی
On an equal footing.	بر پایه مساوی
dead even	کاملا مساوی
just as well <adv.>	به طور مساوی
measure up <idiom>	مساوی بودن
go halves <idiom>	تقسیم مساوی
tie vote	اراء مساوی
equalled	برابر مساوی
equalising	مساوی کردن
equaling	برابر مساوی
equalize	مساوی کردن
equals	برابر مساوی
equalized	مساوی کردن
equaled	برابر مساوی
equalizes	مساوی کردن
equalizing	مساوی کردن
equal	برابر مساوی
even	تراز مساوی
equidistance	مسافت مساوی
equalises	مساوی کردن
equalling	برابر مساوی
adequate	مساوی ساختن
equalised	مساوی کردن
part	جزء مساوی
Which bus do I take for the opera?	برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
field	جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fielded	جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
boxes	هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
national component	هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
box	هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
fields	جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
pound cake	کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
stand-offs	مساوی یاهیچ به هیچ
chronologer	مساوی است بازاقخگخمخلهسف
equates	برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equate	برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equidistant	دارای مسافت مساوی
equated	برابرگرفتن مساوی پنداشتن
stand-off	مساوی یاهیچ به هیچ
equaliser	امتیاز مساوی کننده
isotonic	دارای کشش مساوی
isodiametric	دارای قطر مساوی
isodiametric	دارای ابعاد مساوی
stand off	مساوی یاهیچ به هیچ
isoelectric	دارای فشارالکتریکی مساوی
homographic	مساوی از حیث املاء
equiangular	دارای زوایای مساوی
three square	دارای سه ضلع مساوی
Which bus do I take to Victoria Station?	کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
equalled	: برابر شدن با مساوی بودن
equalised	مساوی یاهم شکل کردن
deuce	مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
equalling	: برابر شدن با مساوی بودن
equalizes	مساوی یاهم شکل کردن
equalises	مساوی یاهم شکل کردن
equal	: برابر شدن با مساوی بودن
equalized	مساوی یاهم شکل کردن
equalizing	مساوی یاهم شکل کردن
equalize	مساوی یاهم شکل کردن
equalising	مساوی یاهم شکل کردن
equaling	: برابر شدن با مساوی بودن
equaled	: برابر شدن با مساوی بودن
equals	: برابر شدن با مساوی بودن
isodynamic	دارای نیروی مغناطیسی مساوی
to add equals	اعداد مساوی را با هم جمع کردن
coursed rubble masonry	سنگ بادبر با ارتفاع مساوی در یک رگ
amortization	پرداخت بدهی به اقساط مساوی
equicaloric	دارای کالری و نیروی مساوی
aliquot	بدوقسمت مساوی تقسیم کردن
spacing	در فواصل مساوی تقسیم بندی
skittering	ماهیگیری با نخ و چوب به میزان مساوی
equally	بیک درجه بطور مساوی
fair play <idiom>	عدالت ،مساوی ،عمل درست
tie-breaks	بهم خوردن وضع مساوی
isotonic	دارای اهنگ مساوی هم توان
like as we lie	طرفین دارای ضربات مساوی
equimolal	دارای غلظت ملکولی مساوی
tie break	بهم خوردن وضع مساوی
tie-break	بهم خوردن وضع مساوی
even money	مبلغ مساوی در شرط بندی
trisect	بسه بخش مساوی تقسیم کردن
furlong	واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
furlongs	واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
sou	مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
quarter	به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
velocity stacks	لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
sit on the ball	بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on a lead	بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
isochronal	همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
neck and neck <idiom>	درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
To swindle (fleece) someone .	سر بسر شدن ( مساوی درآمدن ؟ نه سود ونه زیان )
bifid	بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
imparity	غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
cluster mill	فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
halve	مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
halved	مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
isotherm	خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
neutral soil	خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
isallobaric	خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar	خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
langley	واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
race condition	حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
isobar	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی

ana