English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English Persian
worker ازکار در امده
worked up ازکار در امده
Other Matches
cessation from work فراغت ازکار
incapacitating ازکار افتادن
incapacitates ازکار افتادن
obsolete ازکار افتاده
break down <idiom> ازکار افتادن
paralysis ازکار افتادگی
incapacitate ازکار افتادن
jade ازکار انداختن
incapacitated ازکار افتادن
knock off ازکار دست کشیدن
superpurgation بی اندازه ازکار کردن
cessation from work دست کشی ازکار
put (something) past someone (negative) <idiom> ازکار شخص متعجب شدن
sweeney ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
dead engine موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
gibbous بر امده
incoming امده
ridgy بر امده
who came? که امده
who came? کی امده
fordone از پا در امده
leavened bread نان ور امده
impassionate به جنبش امده
landed فرود امده
protrudent جلو امده
new come تازه امده
protrusile جلو امده
protrusive جلو امده
red hot تاب امده
left over زیاد امده
overshot پیش امده
exopathic ازبیرون امده
exserted بیرون امده
enthetic ازبیرون امده
prognathic پیش امده
prognathous پیش امده
peregrin or rine از خارجه امده
projective جلو امده
exserted پیش امده
jutting پیش امده
overdue دیر امده
red-hot تاب امده
aggregate جمع امده
protractive جلو امده
in- :رسیده امده
underhung پیش امده
in :رسیده امده
unbred بدببار امده
jambs تیربیرون امده
jamb تیربیرون امده
getting بدست امده
saleintiant بیرون امده
saleint بیرون امده
gets بدست امده
aggregates جمع امده
get بدست امده
petiolar از برگدم بیرون امده
peregrine ازخارجه امده مسافر
take steps اقدامات بعمل امده
neoteric تازه بدنیا امده
beetle brow پیشانی پیش امده
you might have come باید امده باشید
born in the purple در نازونعمت بدنیا امده
cantilever تیر پیش امده
inchoate تازه بوجود امده
self born از خود بوجود امده
twinborn دوقلو بدنیا امده
projecting jaw ارواره پیش امده
unhandy مشکل بدست امده
bay window پنجره پیش امده
bay windows پنجره پیش امده
ecstatically بوجد امده نشئهای
apogean از زمین بالا امده
ecstatic بوجد امده نشئهای
instances have occurred that مواردی پیش امده است
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
vizor لبه پیش امده کلاه
rimrock لبه بر امده صخره مزبور
to t. to account زیر account امده است
prognathous دارای ارواره پیش امده
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
prognathic دارای ارواره پیش امده
to run short زیر short امده است
venose دارای رگهای متعددوبر امده
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
visors لبه پیش امده کلاه
extrusive اخراج کننده بیرون امده
lugged هر عضو جلو امده چیزی
lugging هر عضو جلو امده چیزی
lugs هر عضو جلو امده چیزی
flange لبه بیرون امده چرخ
bucktooth دندان گراز یا پیش امده
flanges لبه بیرون امده چرخ
air landed فرود امده از راه هوا
visor لبه پیش امده کلاه
bow window پنجره پیش امده کمانی
lug هر عضو جلو امده چیزی
bow windows پنجره پیش امده کمانی
hardly earned money پول سخت بدست امده
ill gotten با وسایل غیر مشروع بدست امده
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
biologic بدست امده اززیست شناسی عملی
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
oversailing of facade قسمت برجسته یا پیش امده بنا
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
ventricous بادکرده دارای شکم پیش امده
forestage قسمت جلو امده صحنه نمایش
lyophiled بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
ribby دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
bay windows پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lyophil بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
dormer پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
dormers پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
it is of doubtful proveance معلوم نیست اصلا از کجا امده است
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
matriculated students شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
catches ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
yardage تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
pandects خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
ventricos بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
flange لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
flanges لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
protrusile دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
he is an incarnate fiend دیوی است که بصورت ادمی در امده است
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
post tensioning پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com