Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
English
Persian
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
Other Matches
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
quantity equation
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
welfare services
خدمات رفاهی
welfare programs
برنامههای رفاهی
welfare expenditures
مخارج رفاهی
welfare benefits
مزایای رفاهی
utility
وسایل رفاهی
welfare system
نظام رفاهی
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
smokers
وسایل رفاهی ناو
smokers
برنامه رفاهی ناو
smoker
وسایل رفاهی ناو
smoker
برنامه رفاهی ناو
utility
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
welfare funds
اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
qualitative
مقداری
quantitatively
مقداری
quantitative
مقداری
some crisps
مقداری چیپس
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
some cold water
مقداری آب سرد
some hot water
مقداری آب گرم
bill of quantities
صورت مقداری
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
some milk
مقداری شیر
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
volume discont
تخفیف مقداری
value parameter
پارامتر مقداری
extensive property
خاصیت مقداری
quantitative analysis
تحلیل مقداری
quantitative methods
روشهای مقداری
quantitative value
ارزش مقداری
single valued function
تابع یک مقداری
parameter
مقداری از یک مدار
parameters
مقداری از یک مدار
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
amounted
مقداری از داده یا کاغذ یا...
Some sugar, please.
لطفا مقداری شکر.
amounting
مقداری از داده یا کاغذ یا...
quantity theory of money
نظریه مقداری پول
amounts
مقداری از داده یا کاغذ یا...
applicative
صفت مقداری مانندsome یا every
I'd like some soup.
من مقداری سوپ میخواهم.
size distribution of income
توزیع درامد مقداری
amount
مقداری از داده یا کاغذ یا...
quantity theory of money and prices
نظریه مقداری پول و قیمت
augmenter
مقداری که به دیگری اضافه میشود
to have a limit
[of up to something]
[تا]
به حد
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
to run to a quantity
[to run into a sum]
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
leakages
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
to have a maximum limit
[of something]
[به]
حداکثر
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
leakage
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
transparency
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transparencies
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
handily
ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
parameter
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
budgeted
بودجه
possibilities line
خط بودجه
budget line
خط بودجه
budget
بودجه
appropriation symbol
کد بودجه
unfunded
بی بودجه
budgets
بودجه
plough land
مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
fixed budget
بودجه ثابت
flexible budget
بودجه متغیر
government budget
بودجه دولت
state budget
بودجه دولت
government dificit surplus
کسر بودجه
financial budget
بودجه مالی
family budget
بودجه خانوار
family budget
بودجه خانواده
margins
بودجه احتیاطی
cyclical budget
بودجه ادواری
current budget
بودجه جاری
development budget
بودجه عمرانی
cyclical budget
بودجه دورانی
budget ceiling
سقف بودجه
household budget
بودجه خانوار
capital budget
بودجه سرمایهای
variable budget
بودجه متغیر
unified budget
بودجه واحد
unbalanced budget
بودجه نامتوازن
margin
بودجه احتیاطی
program budget
بودجه برنامهای
preliminary budget
بودجه مقدماتی
preliminary budget
بودجه ابتدائی
operating budget
بودجه عملیاتی
national budget
بودجه ملی
municipal budget
بودجه شهرداری
military funds
بودجه نظامی
balanced budget
بودجه متوازن
budget deficit
کسر بودجه
budget determinant
تعیین بودجه
budget constraint
محدودیت بودجه
budget execution
اجرای بودجه
budget expenditures
مخارج بودجه
budget period
دوره بودجه
budget period
زمان بودجه
budget process
فرایند بودجه
budget deficit
کسری بودجه
budget data
اطلاعات بودجه
budget cycle
مراحل بودجه
budget cycle
گردش بودجه
appropriation limitation
محدودیت بودجه
budgeting
بودجه ریزی
budget balance
تعادل بودجه
budget balance
توازن بودجه
budget bureau
دفتر بودجه
budgetary
مربوط به بودجه
appropriation
اختصاص بودجه
budget comittee
گروه بودجه
budget credit
اعتبار بودجه
budget process
مراحل بودجه
budget surplus
اضافه بودجه
administrative budget
بودجه اداری
cash budget
بودجه نقدی
deficits
کسر بودجه
annual budget
بودجه سالانه
budgetary control
کنترل بودجه
budgetary appropriations
تخصیص بودجه
deficit
کسر بودجه
budget surplus
مازاد بودجه
capital budget
بودجه تاسیساتی
soft valve
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
oversale
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
dragged
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
balanced budget theorem
قضیه بودجه متوازن
budgeter
تهیه کننده بودجه
budget classification
طبقه بندی بودجه
deficit financing
تامین کسر بودجه
The budget deficit of 1980 .
کسر بودجه سا ل1980
command budget estimate
براورد بودجه یکان
cyclically balanced budget
بودجه متوازن ادواری
national economic budget
بودجه اقتصادی ملی
operating budget
بودجه بهره برداری
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
capital budgeting
بودجه بندی سرمایه
budget directive
دستورالعمل تهیه بودجه
budgeteer
تهیه کننده بودجه
flexible budget
بودجه انعطاف پذیر
naval appropriation bill
بودجه نیروی دریایی
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
defaulted
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
nuclide
انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
defaulting
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget
در بودجه پیش بینی کردن
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
creditor's bill
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
to p for a sum in the budget
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
planning programming budgetting
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
budgetary control
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
balanced budget multiplier
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
deficit financing
تامین مالی از راه کسر بودجه
multiplier effect of a balanced budget
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
defaults
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
defaulting
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
slush funds
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
earnest
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
quantity theory of money
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
classical theory of money
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com