English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (8 milliseconds)
English Persian
peregrin or rine از خارجه امده
Other Matches
foreign خارجه
overseas خارجه
the foreign office وزارت خارجه
Secretary of State وزیر خارجه
Secretaries of State وزیر خارجه
at home and abroad در داخله و خارجه
department of state وزارت خارجه
chancellery وزرات خارجه
foreign nationals اتباع خارجه
residing abroad مقیم خارجه
State Department وزارت امور خارجه
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. وزارت امور خارجه
Foreign Office وزارت امور خارجه
ministry of foreign affairs وزارت امور خارجه
secretary of state for foreign affairs وزیر امور خارجه
minister of foreign affairs وزیر امور خارجه
minister for foreign affairs وزیر امور خارجه
foreign minister وزیر امور خارجه
diplomatic وابسته به ماموران سیاسی خارجه
My brother has gone abroad. برادرم رفته خارجه [خارج از کشور]
department of state وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
ridgy بر امده
incoming امده
gibbous بر امده
fordone از پا در امده
who came? کی امده
who came? که امده
impassionate به جنبش امده
prognathic پیش امده
prognathous پیش امده
worked up ازکار در امده
jutting پیش امده
overshot پیش امده
new come تازه امده
exserted پیش امده
exserted بیرون امده
exopathic ازبیرون امده
jambs تیربیرون امده
left over زیاد امده
enthetic ازبیرون امده
leavened bread نان ور امده
landed فرود امده
projective جلو امده
aggregate جمع امده
unbred بدببار امده
red-hot تاب امده
worker ازکار در امده
in- :رسیده امده
in :رسیده امده
jamb تیربیرون امده
getting بدست امده
gets بدست امده
get بدست امده
aggregates جمع امده
saleintiant بیرون امده
red hot تاب امده
protrusive جلو امده
overdue دیر امده
protrusile جلو امده
underhung پیش امده
protrudent جلو امده
saleint بیرون امده
protractive جلو امده
projecting jaw ارواره پیش امده
neoteric تازه بدنیا امده
petiolar از برگدم بیرون امده
peregrine ازخارجه امده مسافر
you might have come باید امده باشید
unhandy مشکل بدست امده
ecstatic بوجد امده نشئهای
twinborn دوقلو بدنیا امده
self born از خود بوجود امده
take steps اقدامات بعمل امده
apogean از زمین بالا امده
bay windows پنجره پیش امده
inchoate تازه بوجود امده
beetle brow پیشانی پیش امده
born in the purple در نازونعمت بدنیا امده
cantilever تیر پیش امده
bay window پنجره پیش امده
ecstatically بوجد امده نشئهای
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
flange لبه بیرون امده چرخ
to t. to account زیر account امده است
to run short زیر short امده است
air landed فرود امده از راه هوا
visors لبه پیش امده کلاه
bow windows پنجره پیش امده کمانی
prognathic دارای ارواره پیش امده
visor لبه پیش امده کلاه
prognathous دارای ارواره پیش امده
rimrock لبه بر امده صخره مزبور
bow window پنجره پیش امده کمانی
venose دارای رگهای متعددوبر امده
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
lug هر عضو جلو امده چیزی
hardly earned money پول سخت بدست امده
extrusive اخراج کننده بیرون امده
lugging هر عضو جلو امده چیزی
bucktooth دندان گراز یا پیش امده
instances have occurred that مواردی پیش امده است
lugs هر عضو جلو امده چیزی
flanges لبه بیرون امده چرخ
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
vizor لبه پیش امده کلاه
lugged هر عضو جلو امده چیزی
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
biologic بدست امده اززیست شناسی عملی
forestage قسمت جلو امده صحنه نمایش
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
ventricous بادکرده دارای شکم پیش امده
ill gotten با وسایل غیر مشروع بدست امده
oversailing of facade قسمت برجسته یا پیش امده بنا
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
ribby دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
dormer پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay windows پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormers پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
lyophiled بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophil بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
it is of doubtful proveance معلوم نیست اصلا از کجا امده است
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
matriculated students شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
yardage تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
catches ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
pandects خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
ventriloquism سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
ventricos بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
flange لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
flanges لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
protrusile دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
he is an incarnate fiend دیوی است که بصورت ادمی در امده است
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
post tensioning پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com