Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (13 milliseconds)
English
Persian
upgrade
از درجه بالا
upgraded
از درجه بالا
upgrades
از درجه بالا
upgrading
از درجه بالا
Search result with all words
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high grade steel
فولاد درجه بالا
high temperature alloy
الیاژ درجه حرارت بالا
Other Matches
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
low grade
کم درجه
pitch
درجه
grade
درجه
second-rate
درجه دو
grades
درجه
third rate
درجه سه
pitches
درجه
title
درجه
third-rate
درجه سه
titles
درجه
top
درجه یک
scalage
درجه
gage=gauge
درجه
degrees
درجه
kyu
درجه
degree
درجه
gauge=gage
درجه
second rate
درجه دو
gage
درجه
proportion
درجه
rate
درجه
classy
درجه یک
rates
درجه
second class
درجه 2
elevations
درجه
gauge glass
درجه اب
rank
درجه
clinical thermometer
درجه
high-class
درجه یک
just as well
<adv.>
به یک درجه
equally
<adv.>
به یک درجه
marks
درجه
number one
درجه یک
mark
درجه
second class
درجه دو
first class
درجه یک
ranks
درجه
chinical t.
درجه
scale
درجه
ranked
درجه
run of the mine
بی درجه
topnotch
درجه یک
elevation
درجه
proportions
درجه
tophole
درجه یک
top hole
درجه یک
nobby
درجه یک
aquastat
درجه
first string
درجه یک
copacetic
درجه یک
gauges
درجه
copesetic
درجه یک
gauged
درجه
length
درجه
slap-up
درجه یک
top-notch
درجه یک
echelon
درجه
echelons
درجه
gauge
درجه
lengths
درجه
peaking
منتها درجه
angle of elevation
زاویه درجه
stage
درجه مرحله
peaks
منتها درجه
degree of relationship
درجه خویشاوندی
stages
درجه مرحله
degree of saturation
درجه اشباع
degree opulence
درجه توانگری
inferior
درجه دوم
tone
درجه صدا
boiling points
درجه جوش
boiling point
درجه جوش
tones
درجه صدا
sharp shooter
تیرانداز درجه 1
inferiors
درجه دوم
permanent rank
درجه دایمی
efficacy
درجه تاثیر
scaling
درجه بندی
secondary hydrogen
هیدروژن 2 درجه
elevation circle
قطاع درجه
secondary alcohol
الکل 2 درجه
electrical degree
درجه الکتریکی
eldership
ارشدیت درجه
octan rating
درجه اکتان
oxidation degree
درجه اکسایش
secondary amine
امین 2 درجه
efficacity
درجه تاثیر
dot pitch
درجه نقطه
anti knock property
درجه اکتان
secondary road
جاده درجه دو
coarse wool
پشم درجه دو
non commissioned officer
درجه دار
elevation stop
حد نهایی درجه
elevation scale
طبلک درجه
elevation scale
مقیاس درجه
penetration point
درجه نفوذ
second degree of readiness
امادگی درجه دو
adjustability
درجه انطباق
adjusted elevation
درجه تنظیمی
efficiency
درجه تاثیر
advancement in rating
ارتقاء درجه
non-commissioned officers
درجه دار
non-commissioned officer
درجه دار
white wool
پشم درجه یک
secondary carbon
کربن 2 درجه
battle sight
درجه جنگی
secondary
درجه دوم
battle sight
شکاف درجه
baume degree
درجه بومه
quadratic equation
معادلات درجه دو
void ratio
درجه تخلخل
gradations
ارتقای درجه
gradations
درجه تدریج
bar sight
شکاف درجه
bar sight
ستون درجه
gradation
درجه بندی
gradation
درجه تدریج
gradation
ارتقای درجه
step
رتبه درجه
gradations
درجه بندی
salinity
درجه شوری
quarternary canal
کانال درجه 4
economy class
درجه توریستی
hold a candle to
<idiom>
درهمان درجه
calibration
درجه بندی
head over heels
<idiom>
منتهای درجه
standard class
درجه استاندارد
centigrade degree
درجه صدبخشی
brick layer
بنای درجه دو
rating
درجه بندی
ratings
درجه رتبه
ratings
درجه بندی
royal honor
درجه سلطنتی
reversible elbow
زانوی 09 درجه
rear sight
شکاف درجه
stepping
رتبه درجه
degree of precision
درجه دقت
degree of crystalinity
درجه بلورینگی
degree of compaction
درجه تراکم
degree of centralization
درجه تمرکز
rating
درجه رتبه
degree of advancement
درجه پیشرفت
baccalaureate
درجه باشلیه
grades
درجه شدت
dan
درجه درکاراته
degree of curve
درجه انحناء
grades
درجه رتبه
degree of dissociation
درجه تفکیک
degree of polymerization
درجه بسپارش
grades
درجه بندی
petty officers
درجه دار
degree of freedom
درجه ازادی
grade
درجه بندی
grade
درجه رتبه
primary carbon
کربن 1 درجه
primery amine
امین 1 درجه
second class
دومین درجه
second class
درجه دوم
cope flask
درجه روئی
consistence
درجه غلظت
confidence level
درجه اطمینان
viscosity
درجه غلیظی
d.p
درجه بسپارش
shelving
درجه شیب
by
درجه دوم
primary alcohol
الکل 1 درجه
first-class
درجه اول
baccslavreate
درجه شوالیه
third degree
درجه سوم
petty officer
درجه دار
grade
درجه شدت
second-class
درجه دوم
quadratic
درجه دوم
peak
منتها درجه
third degree of readiness
امادگی درجه سه
shades
درجه رنگ
shade
درجه رنگ
t. far
تا این درجه
prime
درجه یک اغاز
primed
درجه یک اغاز
primes
درجه یک اغاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com