Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
high-class
بلندپایه
high-class
از طبقات بالا
high-class
والا مقام
high-class
کهبد
high-class
مرغوب
high-class
درجه یک
Other Matches
high class communication set
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
second class
درجه دوم
the th class p
برنامه دانشپایه ششم
first-class
درخورمردم طبقه یک بهترین
first-class
درجه اول
second-class
درجه دوم
second class
دومین درجه
second class
فرعی
second class
درجه 2
second class
دومین مرتبه
second class
وسط
first class
طبقه یک
second class
درجه دو
third class
سومین دسته
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
سومین دسته
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
first class
درجه یک
first class
بهترین
first class
درجه اول
first class
ممتاز
first class
فرست کلاس
class
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
class
طبقه
class
زمره جور
class
رسته گروه
class
ردیف
class
نوع
class
طبقه بندی کردن رده
class
قشر
class
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class
رده
class
کلاس
class
دسته
class
هماموزگان
class
دانشپایه
class
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class interval
دامنه طبقه
class i property
اموال طبقه 1
class f allotment
کسورات حق مسکن
class i supplies
اماد طبقه 1
class interval
فاصله طبقه
class interval
حدود طبقه
class interests
منافع طبقاتی
class ii supplies
اماد طبقه 2
class i property
کالای طبقه 1
class ii property
اموال طبقه 2
class ii property
کالای طبقه 2
class ii installation
انبار اماد طبقه 2
class ii installation
تاسیسات اماد طبقه 2
class ii activity
اجرای اماد طبقه 2
class ii activity
فعالیت امادی طبقه 2
class iv supplies
اماد طبقه 4
class i installation
تاسیسات اماد طبقه 1
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
class ab amplifier
فزون ساز درجه ا ب
class a amplifier
فزون ساز درجه ا
capitalist class
طبقه سرمایه دار
bourgeois class
طبقه سوداگر
age class
رده سالخور
age class
رده سنی
world-class
در سطح جهانی
world class
در سطح جهانی
class inclusion
درون گنجی طبقهای
class ring
حلقهطبقهای
lower class
طبقه پایین
class b amplifier
فزون ساز درجه ب
class barrier
مانع طبقهای
class book
کتاب کلاسی
class i installation
انبار اماد طبقه 1
class i activity
اجرای اماد طبقه 1
class i activity
فعالیت امادی طبقه 1
bourgeois class
طبقه بورژوا
class e allotment
کسورات اقساط ماهیانه
class distinctions
اختلاف طبقاتی
class d allotment
کسورات بیمه
class culture
فرهنگ طبقهای
class consciousness
شعور طبقهای
class consciousness
اگاهی طبقهای
class c amplifier
فزون ساز درجه سی
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
class mobility
تحرک طبقاتی
insulation class
کلاس ایزولاسیون
sergeant first class
استوار دوم
social class
طبقه اجتماعی
soil class
طبقه بندی خاک
spectral class
گونه طیقی
spectral class
طبقه بینابی
subordinate class
طبقه وابسته
superordinate class
طبقه فراگیر
third class lever
اهرم نوع سوم
third class road
جاده درجه سه
toiling class
طبقه رنجبر
sergeant first class
گروهبان دوم
second class ticket
بلیت درجه دوم
insulation class
کلاس عایق بندی
intellectual class
طبقه روشنگر
laboring class
طبقه کارگر
leisure class
طبقه مرفه
non producing class
طبقه نامولد
private first class
سربازیکم
private first class
سرباز یکم
ruling class
طبقه حاکم
first class brick
اجر درجه یک
second class lever
اهرم نوع دوم
he stands first in his class
اول است
he stands first in his class
او در کلاس خود
first class lever
اهرم نوع اول
class v supplies
اماد طبقه 5
class system
نظام طبقاتی
class struggle
مبارزه طبقهای
class struggle
مبارزه طبقاتی
class structure
ساخت طبقاتی
class status
پایگاه طبقهای
class q allotment
کسورات حق مسکن درجه داران
class of suplies
طبقه کالاها
class of suplies
گروه کالاها
class n allotment
کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
exploited class
طبقه استثمار شده
exploited class
طبقه بهره ده
first class cricket
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
first class brick
اجر قرمز
first class brick
اجر خوب پخته شده
first class brick
اجر ممتاز
feudal class
طبقه فئودال
feudal class
طبقه زمیندار
exploiting class
طبقه بهره کش
exploiting class
طبقه استثمار کننده
class mobility
تحرک طبقهای
upper class
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
economy class
اکونومی کلاس
economy class
درجه توریستی
top-class
عالی بااستانداردبالا
class limits
حدود طبقه
working class
طبقه کارگر
working class
مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش
He is at the bottom of the class.
اوشاگرد آخر کلاس است
word class
ردهایازلغاتمثلاسم صفت فعل و...
reception class
اولینکلاسیکهبچههامیروند
middle class
طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
middle class
طبقه متوسط
upper class
طبقه بالا
upper class
طبقه مرفه
standard class
درجه استاندارد
first-class cabin
قسمتclass_first
class-conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
lower class
سطح پایین
[اجتماع]
lower class
بی کلاس
[در جامعه]
evening class
مدرسهشبانه
lower class
طبقه عوام
class-consciousness
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
lower class
طبقه محروم
lower class
طبقه اجتماعی کم درآمد
lower class
طبقه پایین جامعه
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع
lower class
طبقه سوم
[اجتماع]
class improvement plan
طرح بهبودناو
class improvement plan
طرح توسعه ناو
member of the middle class
عضو طبقه متوسط
class iii supplies
اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
middle-class person
عضو طبقه متوسط
upper middle class
طبقه متوسط بالا
[در اجتماعی]
class common behaviors
رفتارهای نوعی طبقه
class a agent officer
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
class a pay reservation
کسورات مربوط به پس اندازحقوق کسورات قرضه حقوقی
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
The working (middle,upper)class.
طبقه کارگر (متوسط بالا )
high
عظیم
high
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
فراز
high
واچرخه
high
ت
high
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
on high
در اسمان
on high
در بالا
on high
به اسمان
high
خیلی بزرگ
high
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high
زبان سطح بالا
high
بلند
high
مرتفع
high
تند زیاد باصدای زیر
high
باصدای بلند
high
سخت گران
high
بزرگ
high
بالا
high
متکبرانه
high
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
عالی
high
جای مرتفع
high
متعال رشید
high
زیاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com